اول تربیت، بعد سواد رسانه‌ای

امروزه در ادامه دو نگاه تمدنی به انسان، وقتی به اجزای بروز این دو نگاه می‌رسیم، همواره شاهد بروز اختلافات و دگرگونی‌های بعضاً متضادیم. یک نگاه قائل به نفسانیت‌مداری و دیگری متکی بر خدامداری‌ست. به همین ترتیب، تاریخ‌های تمدنی که بر پایه این دو نگاهِ عمده طراحی شده، در مقدمات و اصول با همدیگر در اختلافند. آنچه در تعالیم انبیای الهی آمده، انسان تربیت‌شده را مهیای برخورداری از ابزارهای اختراعی و نعمت‌های زمینی جهت رسیدن به حقیقت نهادینه‌شده در وجود خود معرفی می‌کند. در این نگاه تربیت و تزکیه مقدم بر علم (حتی در جنبه‌های الهی، چه رسد به ابعاد بشری) دانسته شده است: یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة. قرآن که خود را منشور دست‌نخوردۀ پیامبران خدایی می‌داند، هدایت خود را مخصوص کسانی می‌داند که مجهز به تقوایند: ذلک الکتاب لا ریب فیه، هدیً للمتقین.

این معنا در کلمات روایت‌شده از هدف برانگیختگی آخرین فرستاده خداوند نیز مشاهده می‌شود: انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ برانگیخته شدم تا برتری‌های اخلاق را به تمام و کمال برسانم. بیانی دیگر از ایشان نقل شده که مقابلۀ علنی خود را با مظاهر فسق و لهو و لعب به‌روشنی آشکار می‌کند: ان الله بعثنی رحمة للعالمین و لامحق المعازف و المزامیر و امور الجاهلیه و اوثانها و ازلامها؛ خداوند مرا رحمت برای جهانیان و نابودکننده ابزار لهو و امور جاهلی و تباهی و سهم‌ها برانگیخت. در این کلمات به‌خوبی هویداست که دین از روی رحمت پروردگار در پیِ نجات انسان از ابزارهایی‌ست که او را از حقیقت وجودی‌اش دور می‌کند. حدیث اخیر می‌تواند محل مناسبی جهت بحث درباره ابزارهای رسانه‌ای باشد و پژوهشگران می‌توانند از آن در بسط و نقد نظریات رسانه‌ای بهره ببرند.

اول تربیت، بعد سواد رسانه‌ای

در ادبیات دینی نیز، پیروِ گرایش دینی، به‌کرات تربیت و تزکیه بر هر امری، حتی سیر و سلوک به سوی باری‌تعالی، مرجح دانسته شده. در غزلی با مطلع «دوش رفتم به در میکده خواب‌آلوده»، هنگامی که باده‌فروش با حافظ روبرو می‌شود، او را به بیداری هشدار می‌دهد و قبل از ورود به خرابات، دستور به شست‌وشو می‌دهد: «شست‌وشویی کن و وانگه به خرابات خرام / تا نگردد ز تو این دیرِ خراب، آلوده». مولوی نیز داستان اعمال انسان و نابودی کارهایش را به انباری از گندم تشبیه می‌کند که هر روز از آن کم می‌شود و علت آن موش‌هایی‌ست که از روزن‌های انبار آن‌ها را می دزدند. توصیه مولوی نیز به تعمیر انبار و دفع شرّ موش است: «اول ای جان دفع شرّ موش کن / بعد از آن در جمع گندم کوش کن».

شاید به این معنی، دین و تعالیم تربیتی آن بسیار انسان‌مدارانه‌تر از نگاه نفسانیت‌مدار باشد؛ نگاهی که انسان را در ظاهر صاحب ابزارها می‌داند، ولی در باطن به دلیل نفسانیت‌مداری در اختیار امیال صاحبان آن ابزارها و نفس سیری‌ناپذیر بشری درآورده. قرآن به‌درستی این نفسِ تربیت‌نشده را چنین به تصویر می‌کشد: «بل یرید الانسان لیفجر أمامه»؛ انسان می‌خواهد تا هست گناه کند! در واقع آن مکتبی که انسان عالی و معنوی را اصل می‌داند، به تقدم تربیت او معتقد است و منظری که انسان غریزی و طبیعتی را هدف خود می‌داند، به اصالت لذت‌های زودگذرش قائل است. از همین روست که برای نفسانیت‌مدارها هر چیزی ابزار کامجویی و غفلت است و اکنون که به آسیب‌های بی‌پایانِ این رویکرد رسیده، در راهِ زدودنِ این آسیب‌ها گاه به نفیِ هر چه هست دست می‌زند! در یک بیان کلی می‌توانیم بگوییم در نبودِ اخلاق درست زندگی و تربیت صحیح انسانی، غریزه کامجویی آدمی بیدار می‌شود و او را وادار به انجام کارهای ناشایست می‌کند. شما در زمینه رسانه و فضای مجازی به‌راحتی می‌توانید این اعمال نادرست را، که شالوده زندگی‌ها را سست کرده، فهرست کنید.

روشن است جامعه‌ای که مدعیِ گرایش‌های دینی‌ست نیز نمی‌تواند از ضرباتی که خوی نفسانی بشر به آن وارد می‌کند مبرا باشد؛ چون صِرفِ اسامی و افعال مصونیت نمی‌آورد و باید صفات تربیتی در انسان‌ها راسخ شود. بی‌دلیل نیست موضوع تزکیه و تربیت نیز در قرآن با فعل مضارع آورده شده تا تداوم آن را گوشزد کند. بنابراین هرچند آموزش سواد رسانه‌ای و دانش‌های حول محور فضای مجازی ضروری می‌نماید، آنچه بر آن مقدم است تربیت انسانی‌ست که بتواند در میان بینش‌های این‌چنینی گرایش خود را به درستی برگزیند و به راه درست برود.

 

میز تربیت رسانه‌ای، مجید ابراهیمیان

آخرین اخبار
اخبار مرتبط
اطلاع‌رسانی
باخبر شدن از
guest
0 نظرات
بازخوردهای درون‌متنی
مشاهده همه‌ی دیدگاه‌ها
keyboard_arrow_up