سبک و مؤثر مثل باران

جلسه هیئت اندیشه‌ورز با مؤسسه تربیت رسانه‌ای باران با حضور آقایان مدرسی، غفاری، شاه‌آبادی و ابراهیمیان برگزار شد. گزارش این جلسه به شرح زیر است:

پنج سالِ سخت و پرافتخار

اکنون حدود پنج سال است که مؤسسه باران فعال است؛ بدون حمایت‌های دولتی و نظامی. نیروهایشان بیش از انگشتان یک دست نیست، ولی اثرشان در کشور قابل مطالعه و درخورِ تحسین است. محتوای تولیدی باکیفیت و پیش‌تر از دانش سواد رسانه‌ای روزِ کشور. به معنی کلمه دانش را تولید کرده‌اند؛ دانشی که عملاً در کشور نبوده و تقریباً می‌شود گفت جز در این مؤسسه جای دیگری نمی‌شود یافت، هرچند با خون دل و دشواری‌های فراوان. با کمترین هزینه خود را اداره می‌کنند و تنها در اندیشۀ نجات افراد از گرداب‌های تربیتی و رسانه‌ای‌اند. بهانه‌گیر نیستند. می‌دانند کمبودها و بدکاری‌ها بسیار است، ولی این نه‌تنها امیدشان را نگرفته، که بی‌نیازترشان کرده.

دکتر مدرسی، مسئول مؤسسه خصوصی تربیت رسانه‌ای باران

دکتر سعید مدرسی، مسئول و بنیانگذار مؤسسه تربیت رسانه‌ای باران

بحران در میدان تربیت

وقتی از آنان می‌پرسم چرا در پیِ تولید محتوای پژوهشی و مقاله‌های علمی نبوده‌اند که برای خود پشتوانۀ دانشگاهی نیز فراهم کنند، علاوه بر اقتضائات مالی و بی‌ربطیِ دانشگاهِ امروز با جامعه، بحرانِ میدان را دلیل می‌آورند؛ بحرانی که گریبانِ کودکان و نوجوانان را بیش از همه گرفته است. بازخوردهای مثبتی که از دوره‌هایشان گرفته‌اند بیش از هر چیزی به آنان نیروی کار می‌دهد. فرصت‌های شغلی عالی خود را در ادارات دولتی رهانده‌اند تا در این سنگر خالی جهاد کنند.

چرا تربیت رسانه‌ای؟

بر این باورند که نوجوانِ امروز در تحلیل و فهمِ مسائل بسیار پیشرفته‌تر از تصورِ ماست، اما آن‌چه نوجوان را مست و شیدای رسانه و متعلقاتش کرده، کم‌دانشی نیست، بی‌بینشی و بی‌تربیتی‌ست. در واقع دلِ نوجوان در گروِ رسانه است، هرچند درکی اجمالی از واقعه دارد، ولی این ادراک هیچ کاری برای رستگاریِ او نمی‌تواند بکند؛ چه بسا ضدضربه‌ترش هم کرده است. این است که سواد رسانه‌ای را کافی و راهگشا نمی‌دانند و در تگاپوی تربیت رسانه‌ای‌اند.

با این‌همه، تجربۀ چندین سالِ پرتلاطم کار در میدانِ تربیت و رسانه آنان را به این نتیجۀ عینی رسانده که امروز بیش از نوجوان، کودک است که هم نیازمندِ کار تربیتی‌رسانه‌ای‌ست و هم بسیار اثرپذیرتر. از این رو بیشترِ تمرکزِ امروزشان در مدارس و فضاهای بیرونی نظیر مسجد بر کودک است. غالبِ فعالیت‌هایشان به صورت حضوری یا برخط است تا از طریق تعامل با افراد به آن‌ها کمک کنند. امیدی هم به حمایت‌های دولتی و نظامی ندارند. می‌گویند «مرا به خیر تو امید نیست، شرّ مرسان»! تنها خواسته‌شان معرفی بیشتر باران به افراد و خانواده‌هاست تا از این طریق هم بقای مجموعه حفظ شود، هم محتوا و دوره‌های تولیدی و برخط‌شان به دست افراد بیشتری برسد ویاری‌گر نفرات بیشتری باشند.

تربیت رسانه‌ای

آن‌چه ما از باران پرسیدیم پیرامون طرح قرارگاهی‌مان بود: شبکه پشتیبانان مشاوره تربیت رسانه‌ای. خودشان مشاوره می‌دهند، ولی معاونت یا فضایی سوا برای این کار ندارند. به‌تجربه می‌گویند دوره‌های طراحی‌شده‌شان درصدِ بالایی از مشکلات تربیتی‌رسانه‌ای مراجعان را حل می‌کند و آن‌وقت اگر ریزه‌کاری‌هایی ماند، مشاوره جوابگوست؛ خلافِ مراکزِ مشاوره که عوضِ ماهیگیری یاد دادن، دنبالِ گرفتنِ ماهیِ خود از رودخانۀ مُراجع‌اند.

بیمی هم دارند که ورود به مسئله مشاوره پای نهادهای دیگری را به کار باز کند که خود را متولی مشاوره می‌دانند. به نظرشان مشاور باید به اجتهادی در امور تربیتی و رسانه‌ای رسیده باشد. مانندِ یک طبیب از بیمارِ خود شرحِ حال بگیرد و ریزه‌کاری‌های فراوانِ او را در نظر داشته باشد و از دادنِ نسخۀ واحد برای هر مرضی دوری کند. نمونه‌های متعددی را ذکر می‌کنند که شخص پس از گذراندنِ دوره‌ها خود را باز یافته و به زندگیِ اصلیِ خود بازگشته. از تجارب عینی بارانی‌ها بسیار بیش از این‌ها می‌شود آموخت.

آخرین اخبار
اخبار مرتبط
اطلاع‌رسانی
باخبر شدن از
guest
0 نظرات
بازخوردهای درون‌متنی
مشاهده همه‌ی دیدگاه‌ها
keyboard_arrow_up