مؤلفه‌های شکاف نسلی در خانواده امروز

Components of the generation gap in today's family

جامعه شناسان و کارشناسان خانواده معتقدند که خانواده با وجود آسیب هایی که امروز با آن مواجه است یکی از محکم ترین بنیادهای اجتماعی است ولی در حال تغییرات بنیادی است. خانواده ایرانی با جامعه دچار تحول خواهد شد و چیزی که در این خانواده مناقشه تولید می کند، نسل است. زیرا امروزه نزدیک به 80% از مردم ایران به داشتن فرزند کمتر فکر می کنند. درحالی که این همان خانواده ای است که در گذشته با 8 یا 9 فرزند در یک اتاق کوچک زندگی می کرد. امروزه، طلاق در قیاس با گذشته پدیده ای سهل و آسان شده است و ازدواج اهمیت گذشته را ندارد. خانواده ایرانی با کارگذاری میانسالان زندگی می کند، آنها هستند که غصه کهنسالان را می خورند و از جوانان مراقبت می کنند، اما در دهه های آینده نسل جوان امروز جایگزین نسل میانسال می شود؛ آنها نسلی هستند که می خواهند از زندگی لذت ببرند. این نسل نسبت به کهنساالن تعهد کمتری دارند. بطوری که 40 درصد از شهروندان تهرانی اعلام کرده اند که در بین بستگان آنها خانواده ای وجود دارد که یکی از اعضای سالخورده را به خانه سالمندان سپرده اند (علی احمدی، 1392).

مولفه ها خیلی بالا بالا متوسط پائین خیلی پائین
منزلت اجتماعی سالمند در خانواده از منظر فرزندان 37.5 29.8 22.3 6.8 3.5
منزلت اجتماعی سالمند در خانواده از منظر والدین 54.7 26.6 12.3 3.8 3.6
ویژگی سالمند در خانواده از منظر فرزندان 12.4 61.7 17.6 8 0.3
ویژگی سالمند در خانواده از منظر والدین 52.3 30.7 13.7 2 1.3
نیاز سالمند به حمایت در خانواده از منظر فرزندان 37.6 24.3 24.9 9.3 3.8
نیاز سالمند به حمایت در خانواده از منظر والدین 56.7 35.2 14.9 5.8 2.2

(جعفری، طاهره و نسرین ملکی، 1397)

از سوی دیگر ژرفای شکاف نسلی در عصر کنونی باعث شکل گیری فاصله ذهنی بسیار در میان والدین و فرزندان شده است، بطوریکه چنین احساس می شود که والدین فرزندان خود را نمی شناسند و فرزندان نیز معتقد هستند که والدین آنها عواطف و نیازها و مطالبات شان را درک نمی کنند. (صدیق، 1382)

در حالی که در گذشته تا سن 18 سالگی سنین کودکی و عدم استقلال فرد به حساب می آمد و پس از گذشت حدود 7 سال ازدواج و انتخاب شغل یعنی بلوغ اجتماعی رخ می داد؛ اکنون موضوع دوره نوجوانی پیش کشیده شده است که از 13 تا 19 سالگی را شامل می شود و فرد با رسیدن به سن 13 سالگی پایان کودکی و آغاز نوجوانی را تجربه می کند و مطالبه استقلال می کند. لذا نسل جدید دچار نوعی پیش افتادگی و دچار نوعی تاخیر است؛ پیش افتادگی سن استقلال طلبی به 13 سالگی و تاخیر بلوغ اجتماعی به دلیل سن قبول مسئولیت اجتماعی (ازدواج و اشتغال و اتمام سربازی و.. ) در 33 سالگی. نسل جدید برخلاف گذشته که از طریق بازی با توپ و عروسک و حضور در کوچه و محله و هم بازی هایش که جامعه پذیری آنها رخ می داد. همراه با گسترش رسانه به پیش افتادگی فرهنگ تصویری و بلوغ فرهنگی رسیده است. با غلبه روابط مجازی و شبکه ای بر تعاملات مکان و زمانی، مناسبات افراد افقی و سلسله مراتب اجتماعی در نظر آنان کاهش یافته است. تعاملات در فضای واقعی باعث ایجاد دوستی های پایدار در نسل های قبلی بود اما اکنون از نظر کمّی انبوه و از نظر کیفی سطحی است و فاقد محتوای عاطفی غنی است و بیشتر مبتنی بر تبادل اطلاعات است تا عواطف و احساسات. مدرسه ها عمدتاً با حیاط های کوچک پذیرای فرزندان از اتاق کوچک و فضای کوچک خانه های یک فرزندی و دو فرزندی به کلاسها هستند. با تحولات جامعه خانواده و مدرسه جایگاه و اقتدار و جایگاه تربیتی گذشته را ندارند و با بسط آموزش عالی، تاثیرگذاری آرمان دانشگاه هم کاهش یافته است. لذا نسل جدید راضی نیست که زندگی امروزش را برای آینده ای نامعلوم هدر بدهد و می خواهد در حال زندگی کند. بر خلاف گذشته به دلیل حاکمیت رسانه ها نقش گروه های مرجع نخبگانی و روشنفکری تضعیف و گروه های مرجع هنری تقویت شده است. سایه سنگین خانواده و مدرسه در نسل قدیم آزادی انتخاب آنها را کمتر می کرد اما به آنها امنیت می بخشید، در حالی که امروزه با تضعیف مدرسه و خانواده، نسل جدید گرچه آگاه تر و آزادتر شده است اما معیارهای انتخاب کمتری دارد.

شهروندی که می خواهد در جامعه مدنی حضور داشته و نقش آفرینی کند، باید مهارت های گفتاری و شنیداری خوبی داشته باشد و آنرا پیشتر در فضای واقعی تمرین کرده باشد اما نسل جدید به دلیل حضور در شبکه های اجتماعی می خواهد خود را نشان دهد و به اظهار و ابراز کند اما مهارتهای عینی گفتگو را تمرین نکرده است. لذا با عدم ارضاء خانواده و حتی فضای مجازی، نسل جدید با تجمعات در خیابان ها و برخی نقاط شهری می خواهد دیده شود.

يكي ديگر از مشكلات نسلهای متاخر ايراني در امر همسرگزيني و ازدواج خود را متجلی می نماید که در واقع مربوط به قرار داشتن ايران در مرحله گذار از سنت به مدرنيته مي باشد. اين امر در مسئله ازدواج خود را به شكل تفاوت نسلها نشان مي‌دهد. روند تحولات در ارزش‌ها، رسوم و الگوهاي رفتاري به قدري سريع است كه آن را در فاصله دو نسل (والدين و فرزندانشان) مي‌توان تشخيص داد. فرزندان تأثير بيشتري از قالب دنياي مدرن مي‌پذيرند و در انتخاب همسر، معيارها و ملاك‌هاي دنياي متمدن را بيش از الگوهاي ارزشي والدينشان در نظر مي‌گيرند. امروزه براي دختران معيارهايي از قبيل نقش اجتماعي، تحصيلات دانشگاهي، تساوي حقوق با مردان، اشتغال در كارهاي خارج از منزل و… از مسائلي است كه مورد توجه آنان در انتخاب شوهرانشان مي‌باشد؛ و براي مردان جوان نيز تصميم گيري در پذيرش و يا عدم پذيرش خواسته‌هاي دختران جوان در امور مذكور در فوق نقش تعيين كننده اي در انتخاب همسرانشان دارد. از طرف ديگر در ايران، والدين هنوز نقش تعيين كننده‌اي در مشاوره با فرزندانشان در انتخاب همسر دارند و بعضاً الگوهاي ارزشي آنها متفاوت با فرزندانشان است كه موجب چالش بين معيارهاي والدين و فرزندان مي‌شود. گاه در يك خانه دو گونه اصول حاكم است و دو نسل جوان و سالخورده كه در كنار هم زيست مي‌كنند، بر سر كهنه و نو با هم اختلاف نظر دارند. مثلاً در حالي كه نسل قديم با آزادي جوانان در انتخاب همسر موافق نيستند و نظر آنان را ناسنجيده مي‌داند نسل نوخاسته نيز در زمان همسرگزيني، دخالت پيران را تحمل ناپذير مي‌خواند.

به نظر مي رسد در جامعه كنوني ايران در اكثريت خانواده‌ها بين فرزندان و والدين در مورد ملاك‌هاي همسر گزيني يك نوع مصالحه بوجود آمده است؛ هر طرف تا حدودي به نفع طرف ديگر از ترجيحات خود كاسته و خواسته‌هاي خود را تعديل نموده است. در واقع، والدين و فرزندان توانسته‌اند تا حدودي بر سر انتخاب همسر به گزينه هاي يكديگر توجه نموده وبه توافق برسند. با اين وجود تفاوت ارزش‌هاي والدين و فرزندان در بسياري از خانواده‌ها همچنان به‌ عنوان يكي از مشكلات همسرگزيني جوانان وجود دارد.

تحقیقات حاکی است پسران بیشتر تمایل دارند ابتدا همسر آینده شان را انتخاب کرده و سپس با والدین شان مشورت کنند (59.3%). در حالی که بیشترین تمایل پدران انتخاب همسر از طریق والدین و سپس مشورت با فرزند است (53.6%). (امینی ها و محمودی، 1397)

آخرین اخبار
اخبار مرتبط
اطلاع‌رسانی
باخبر شدن از
guest
0 نظرات
بازخوردهای درون‌متنی
مشاهده همه‌ی دیدگاه‌ها
keyboard_arrow_up