وقتی برای همه جا هست: یکسان‌سازی

Media assimilation

یک روزی محمدرضا شریفی‌نیا در برنامه خندوانه حاضر بود و سخنرانی غرایی در مذمت دنیا و تبلیغ خودشناسی و اغتنام عمر اجرا کرد. تاریخش را با جست‌وجویی ساده یحتمل بتوان یافت. آن قسمت را وقتی دیدم، ابتدایش برایم خاص بود. مخصوص آن‌که شعر نویی را خواند با مطلع «طی شد این عمر تو دانی به چه سان؟» که در مذمت دنیاپرستی و تأکید بر غنیمت شمردن عمر بود. دقایقی که از اجرایش گذشت یاد سریال بلک میرر (Black mirror) افتادم.

این سریال انگلیسی جامعه مجازی را پشت سر گذاشته و به جامعه الحاقی رسیده. در جامعه الحاقی دیگر رسانه به انسان ملحق می‌شود و عضوی از بدن اوست. همه مجبورند برای تأمین انرژیِ این جامعه هر روز رکاب بزنند و امتیاز جمع کنند برای ادامه حیات. رسانه هم که در حلق‌شان فروست. یک سیاه‌پوست شیفتۀ صدای دختری می‌شود و تشویقش می‌کند در برنامه استعدادیابی بزرگ آن جامعه شرکت کند. خودش برایش امتیاز جمع می‌کند و بلیت شرکت در مسابقه را می‌خرد. داوران مسابقه، که بسیار عوضی و هیز و دلال تشریف دارند، صدایش را نمی‌پسندند و عوضش پیشنهاد بازی در فیلم‌های پورن می‌دهند. دختر خوش‌صدا زیر فشار عموم می‌پذیرد.

پسر سیاه‌پوست از این پیشامد دیوانه می‌شود و پس از چندی درب و داغونی، مصمم می‌شود خودش بلیت حضور در این مسابقه را بخرد و آنجا به حساب داوران و عوامل برسد. در صحن مسابقه با اعصابی خراب شروع به فحش و فحش‌کاری می‌کند و با شیشه‌ای زیر گلوی خود آنان را تهدید به مرگ می‌کند. داوران نیز این حرکت را متعمدانه و سالوس‌مآبانه به حساب بازیگری می‌گذارند و به او پیشنهاد برنامه‌ای در رسانه و پولی می‌دهند. با تردید و حیرت می‌پذیرد و او نیز جایی در رسانه می‌یابد. بله. در رسانه برای همه جا هست. آنی منبری نشان می‌دهد و آنی بعد آوازی و رقصی. برای همه سلیقه‌ها باید باشد و حداکثر خلایق باید جذب شوند. حالا در برنامه خندوانه که نمادی از بطالت‌ها و مسخرگی‌هاست، محمدرضا شریفی‌نیایی هم بیاید بطالت را قدح کند؛ به کجا برمی‌خورد؟ به این می‌گویند یکسان‌سازی. به همین سادگی. جا برای همه هست.

آخرین اخبار
اخبار مرتبط
اطلاع‌رسانی
باخبر شدن از
guest
0 نظرات
بازخوردهای درون‌متنی
مشاهده همه‌ی دیدگاه‌ها
keyboard_arrow_up