گزارش| اعترافات تاریخی انگلستان به حاکمیت ایران بر جزایر

به گزارش روابط عمومی مرکز مطالعات راهبردی ژرفا، جزایر سه‌گانه خلیج فارس، شامل تنب بزرگ، تنب کوچک و بوموسی، از دیرباز به عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از سرزمین ایران شناخته شده‌اند. این جزایر به دلیل موقعیت جغرافیایی ویژه خود در نزدیکی تنگه هرمز به عنوان یکی از مهم‌ترین مسیرهای تجاری و انرژی جهان، اهمیت استراتژیک بی‌بدیلی دارند. تاریخ این جزایر با پیشینه‌ای از تحولات سیاسی و نظامی، بازتابی از رقابت‌های قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی برای کنترل و تسلط بر منابع و مسیرهای دریایی است. این جزایر از دوره‌های باستانی همواره تحت حاکمیت ایران بوده و نقشی مهم در حفاظت از تمامیت ارضی و امنیت ملی کشور ایفا کرده‌اند. بررسی تاریخچه جزایر سه‌گانه و تلاش‌های ایران برای تثبیت مالکیت خود بر آن‌ها، نشان‌دهنده اهمیت سیاسی و اقتصادی این منطقه در سطح منطقه‌ای و جهانی است.

برهمین مبنا، در این گزارش طی مصاحبه با «دکتر علی جعفری مدیر اندیشکده هویت و پیشرفت مرکز مطالعات راهبردی ژرفا» به مرور تحولات تاریخی مرتبط با جزایر سه‌گانه و نقش آن‌ها در تاریخ ایران می‌پردازیم.

واکاوی حاکمیت تاریخی ایران برخلیج فارس  

دکتر علی جعفری مدیر اندیشکده هویت و پیشرفت گفت: خلیج فارس در طول اعصار به عنوان یک آبراه مهم نظامی و تجاری دارای جایگاه سوق الجیشی ممتازی بوده است و بر اساس منابع و آثار باستانی کشف شده پیش از ورود آریایی ها در دوره حاکمیت ایلامیان باستان، خلیج فارس و پس کرانه های آن تحت کنترل ایرانیان بوده است در هزاره سوم قبل از میلاد ایلامیان ارتباطات گسترده‌ای با دیگر تمدن‌ها برقرار کردند و سواحل خلیج فارس به مرکز تجاری مهم تبدیل شد. این دوره از نظر اقتصادی و فرهنگی در تاریخ ایران از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.»

مدیر اندیشکده هویت و پیشرفت ایرانی گفت: «در دوره مادها از 612 تا 550 ق.م خلیج فارس جزو استان‌های ماد به حساب می‌آمد. در دوران هوخشتره پادشاه مقتدر ماد این منطقه به عنوان یکی از مناطق استراتژیک برای مادها شناخته می‌شد و در جهت گسترش نفوذ خود از این ناحیه بهره می‌بردند. مادها با توسعه روابط تجاری و نظامی در این منطقه سعی در کنترل آن داشتند و از موقعیت جغرافیایی ویژه خلیج فارس برای تقویت قدرت خود استفاده کردند.»

علی جعفری خاطرنشان کرد: «در دوره هخامنشیان، که از 550 تا 330ق.م ادامه داشت، ایران توجه ویژه‌ای به خلیج فارس داشت و آن را (دریای پارس) نامید. داریوش بزرگ جزایر خلیج فارس را جز استان پارس اعلام کرد و هرمز و خارک رونق بسیاری یافتند. همچنین اولین ناوگان نظامی به خلیج فارس فرستاده شد. هخامنشیان با تأسیس مسیرهای تجاری و نظامی در این منطقه، قدرت و نفوذ خود را در سطح بین‌المللی گسترش دادند.»

وی ادامه داد: «در دیگر ادوار تاریخی یعنی سلوکی و اشکانی همچنان خلیج فارس و جزایر آن جزء ایران بودند. در دوره ساسانیان 224 تا 651 میلادی  هرمز و جزایر جنوبی خلیج فارس اهمیت تجاری و نظامی بسیاری پیدا کردند و به عنوان نقاط کلیدی برای تجارت و دفاع نظامی شناخته می‌شدند. این دوره، به ویژه در دوران شاهان ساسانی، دوره‌ای از شکوفایی اقتصادی و فرهنگی در این منطقه بود و خلیج فارس به یکی از مراکز تجاری بزرگ تبدیل شد.»

مدیر اندیشکده هویت و پیشرفت تصریح کرد: در دوران اسلامی حکومت های مانند آل بویه، سلجوقیان، اتابکان فارس و ملوک هرمز نقش مهمی در حفظ امنیت و تجارت در خلیج فارس ایفا کردند و این روند طی قرون مختلف ادامه داشت. ایران با تمرکز بر تأسیس شبکه‌های تجاری و استحکامات نظامی در این منطقه، قدرت خود را در خلیج فارس به طور مؤثر حفظ کرد.»

علی جعفری تاکید کرد: « با تاسیس حکومت صفوی در سال 1501م./ 907 ه.ق ایران بار دیگر هویت ملی خود را احیا و بصورت یکپارچه در آمد. از این دوره که فصل مهم و متمایزی از تاریخ ایران به شمار می رود به تدریج شاهد ظهور و بروز استعمارگران در خلیج فارس هستیم. شاهان صفویه به خاطر اینکه درگیر مسائل داخلی و نبردهای متعدد با عثمانی و ازبکان بودند خیلی فرصت پرداختن به خلیج فارس را نداشتند لذا پرتغالی ها به عنوان اولین گروه از استعمارگران اروپایی به خلیج فارس به عنوان مهمان ناخوانده وارد شدند و از فرصت پیش آمده استفاده کرده و جزایر ایرانی  از جمله جزیره هرمز در خلیج فارس در سال 1507میلادی  به مدت بیش از یک قرن به اشغال خود در آورند.»

وی ادامه داد: «در نهایت با درایت شاه عباس اول صفوی و رشادت های امامقلی خان حاکم فارس،در سال 1622م. پرتغالی های استعمارگر که در جزیره هرمز دست به جنایات زیادی زده بودند از خلیج فارس برای همیشه اخراج شدند ولی در این زمان انگلیس که بسیار خطرناکتر بود، جای پرتغالی ها را در خلیج فارس گرفتند و به تدریج هلند، فرانسه و دیگر قدرت‌های غربی با پی بردن به اهمیت خلیج فارس در این منطقه به رقابت پرداختند.»

مدیر اندیشکده هویت و پیشرفت بیان کرد: «متاسفانه با مرگ شاه عباس اول صفوی و شروع انحطاط صفویه، قدرت انگلستان روز به  روز در خلیج فارس بیشتر شد، با این حال به‌ صورت مقطعی در دوره حکمرانی نادرشاه افشار منطقه خلیج فارس از دست قدرت‌های خارجی باز پس گرفته شد و در دوره کریم خان زند نیز تلاش شد موقعیت و جایگاه ایران در خلیج فارس حفظ شود ولی با سقوط سلسله زندیه و روی کار امدن قاجارها در فضای پر از آشوب حاکم بر ایران و نبود شاه قدرتمند و باکفایتی در ایران از اویل قرن 19 میلادی به بعد، انگلستان سعی کرد با ابزارهای مختلف نظامی تا سیاسی برای حفط منافع خود بر خلیج فارس تسلط بسیاری بیشتر داشته باشد و چون ایران در عصر قاجار از همه مهمتر از لحاظ دانش نظامی و سلاح مدرن نسبت به انگلیس و غرب دچار عقب ماندگی شدید بود، نتوانست جلوی استعمارگران بایستد و مناطق مهمی از خلیج فارس به اشغال انگلستان درآمد و شیوخ محلی خلیج فارس به عنوان یک واحد سیاسی مستقل تحت حاکمیت بریتانیا به رسمیت شناخته شدند که حتی در دوره سلسله پهلوی باعث جدایی برخی آن‌ها از ایران شدند.»

نقشه های تاریخی و اثبات حاکمیت ایران بر جزایر سه‌گانه

علی جعفری ادامه داد:«یکی از گروه های مهم و نقش آفرین در خلیج فارس قواسم بودند که به عنوان یکی از قبایل قدرتمند در بندرلنگه ایران، در دوران کریم خان زند مسئول جمع‌آوری مالیات و برقراری امنیت در بنادر و جزایر خلیج فارس بودند. پس از مرگ کریم خان در ۱۷۷۹میلادی و ضعف دولت مرکزی ایران، قواسم حملات و غارت‌هایی در جزایر و بنادر مختلف انجام دادند و توانستند نفوذ خود را گسترش دهند.»

وی خاطرنشان کرد: « انگلستان در سال ۱۸۱۹میلادی به بهانه مبارزه با دزدی‌های دریایی، حملات نظامی به قواسم و دیگر قبایل حاشیه خلیج فارس انجام داد و کار به آنجا کشیده شد که در سال 1820م. تعداد زیادی از شیوخ جنوبی خلیج فارس با انگلستان وارد صلح شدند تا در واقع منافع انگلستان در خلیج فارس و هندوستان تامین و محافظت گردد.

مدیر اندیشکده هویت و پیشرفت اضافه کرد: «در سال  ۱۸۳۶م. سرگرد موریسن مقیم سیاسی انگلیس در خلیج فارس طی مذاکره با شیوخ، نقشه‌ای از منطقه ترسیم کرد که در آن جزایر بوموسی، تنب بزرگ و کوچک را به رنگ خاک ایران نمایش داده شده بود. این اقدام نشان‌دهنده حق حاکمیت ایران بر این جزایر بود، درهمین راستا در سال ۱۸۶۴م. کتاب راهنمای دریای خلیج فارس منتشر شد که در آن جزایر تنب و بوموسی به رنگ خاک ایران نشان داده شده بودند و بسیاری نقشه های تاریخی دیگر که در طول ادوار مختلف ترسیم شده بر حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه و نام خلیج فارس تأکید دارند.»

علی جعفری تاکید کرد: « انگلستان در سال ۱۸۵۳م. با امضای قرارداد صلح جاویدان با شیوخ منطقه، قدرت خود را در خلیج فارس تثبیت کرد. این قرارداد به انگلیس اجازه می‌داد تا در هر حادثه‌ای در کرانه‌های خلیج فارس مداخله کند. همچنین در این دوره، انگلستان به صورت مستمر در حال ایجاد شیخ‌نشین‌های وابسته به خود در سواحل جنوبی خلیج فارس بود. تا جایی که در سال 1887میلادی به خاطر ترس و نگرانی از نفوذ ایران و عثمانی در بین شیوخ حاشیه خلیج فارس بار دیگر انگلستان با شیوخ  قراردادی امضا کرد که بر اساس آن شیوخ  نباید با رقیبان انگلیس یعنی ایران، عثمانی و کشورهای اروپایی پیمان و معاهده ای ببندند.»

مدیر اندیشکده هویت و پیشرفت بیان کرد: «علیرغم فشار انگلستان برای غصب جزایر سه‌گانه، اسناد جغرافیایی انگلستان نشان از مالکیت ایران بر این جزایر داشته است که از جمله آن‌ها نقشه‌ی شش‌قسمتی تهیه ‌شده توسط اداره کل جنگ انگلستان بود که در ژوئیه‌ی ۱۸۸۸ میلادی در دوران سلطنت ناصرالدین‌شاه قاجار در اختیار ایران قرار گرفت. در نقشه‌ی یادشده که مرزها و محدوده‌ی سرزمینی ایران در آن دوران نشان می‌دهد، جزایر سه‌گانه با رنگ سرزمینی ایران به تصویر کشیده شده و خلیج‌فارس با نام تاریخی خود (GULF PERSIAN) بر آب‌های جنوبی ایران خودنمایی می‌کند و بر اساس همین نقشه اهدائی ادموند ولف وزیر مختار وقت انگلیس در تهران، ناصرالدین شاه قاجار گفت به هیچ وجه حاضر به واگذاری جزایر سه گانه ایرانی به انگلستان و شیوخ دست نشانده آنان نخواهد بود. همچنین سایر نقشه های انگلیسی مانند نقشه‌ای که به دستور لرد کرزن نایب السلطنه هند در سال 1892 تهیه و چاپ شد که در آن جزایر تنب و بوموسی به رنگ خاک ایران رنگ آمیزی شده اند. همچنین از جیمز موریه دیپلمات و جهانگرد انگلیسی در سفری که در نیمه نخست سده نوزدهم به ایران داشت، نقل شده است که ما به نزدیکی دو جزیره با نام‌های ایرانی تنب بزرک و کوچک رسیدیم که به بخش ایرانی خلیج فارس تعلق داشتند.»

مقاومت قاجار و معامله پهلوی بر سر جزایر ایرانی با انگلستان

علی جعفری ادامه داد: « در سال 1903 میلادی حکومت هند تحت تسلط بریتانیا اشغال جزایر تنب و بوموسی به نام شیخ شارجه را تصویب کرد. انگلیس با استفاده از روابط قبیله‌ای بین قواسم شارجه و بندرلنگه این جزایر را اشغال کرد. مسیو دامبری مدیر گمرکات جنوب ایران در همان زمان متوجه شد که پرچم شیخ شارجه بر روی جزایر نصب شده و با اقدامی سریع آن را پایین کشید و پرچم ایران را دوباره برافراشت، در ادامه با واکنش انگلیس یک کشتی جنگی فرستاده شد و پرچم ایران پایین کشیده شد.»

وی عنوان کرد: «در سال 1904م. توافقی بین ایران و انگلیس برای خودداری از برافراشتن پرچم بر این جزایر انجام شد. اما انگلیس این توافق را نقض کرد و در ژوئن همان سال پرچم شارجه دوباره برافراشته شد، مظفرالدین‌شاه قاجاردر سال 1905م. نسبت به پایین کشیدن پرچم ایران اعتراض کرد و دستور داد که ایران به هیچ وجه از حقوق خود بر این جزایر صرف‌نظر نکند. »

مدیر اندیشکده هویت و پیشرفت ایرانی افزود: «در سال 1920م. دو امارت رأس‌الخیمه و شارجه از یکدیگر جدا شده و تحت حمایت انگلیس درآمدند. شیخ سلطان بن سالم القاسمی بر رأس‌الخیمه و شیخ خالد بن احمد القاسمی بر شارجه حاکم شدند.

علی جعفری خاطرنشان کرد: کشمش ها و جدال ها راجع به جزایر سه گانه به دوره پهلوی هم کشیده شد« تیمورتاش وزیر دربار رضاشاه پهلوی برای پایان دادن به ادعای مالکیت انگلیس و شیوخ دست نشانده آن‌ها  بر جزایر، پیشنهاداتی از جمله اجاره جزایر تنب و بحرین را مطرح کرد، به نحوی که در سال 1932(شهریور 1311)تیمورتاش به کلایو نماینده بریتانیا اعلام کرد که ایران در صورت به رسمیت شناختن حق حاکمیت بر جزایر سه‌گانه می‌تواند از ادعای خود بر بحرین صرف‌نظر کند.»

وی اظهار داشت: «پس از جنگ جهانی دوم، ظهور قدرت آمریکا در منطقه خلیج فارس و تضعیف انگلیس باعث شد که ایران به تدریج مذاکراتی با آمریکا و انگلیس آغاز کند. با وقوع انقلاب‌های ملی‌گرایانه در مصر و عراق و تلاش شوروی برای نفوذ در منطقه، زمینه برای مذاکرات نهایی بر سر جزایر سه‌گانه فراهم شد،علاوه‌بر آن در دهه 1960م. اعطای امتیازات نفتی به شرکت‌های آمریکایی نشان داد که انگلیس دیگر قادر به کنترل کامل خلیج فارس نیست و آمریکا در حال تصاحب منافع انگلیس در منطقه بود.»

مدیر اندیشکده هویت و پیشرفت تصریح کرد: « خروج انگلستان از خلیج فارس در سال 1971 میلادی (1350 شمسی) به استقلال بحرین، امارات متحده عربی و تغییر موازنه قدرت در منطقه منجر شد. درهمین راستا بر اساس اسناد در سال 1969 سردنیس رایت سفیر بریتانیا در تهران به وزیر دربار ایران گفته بود که کار جزایر تنب تمام شده و قطعا متعلق به ایران هستند، طبق توافق ایران و انگلیس در 1996 و تعین خط منصف متکی بر فاصله کرانه به کرانه در خلیج فارس، به نوعی انگلیس 5 سال قبل از این دو جزیره دست کشیده بود که حتی به شیخ راس الخیمه که ادعای حاکمیت بر این دو جزیره تنب بزرگ و کوچک را داشت، این را گوشزد کرده بودند که این جزایر متعلق به ایران هستند و ما نمی توانیم دیگر از شما برای حفظ آن‌ها کمک کنیم ولی مسئله اصلی مربوط به جزیره استراتژیک و ارزشمند بوموسی بود که بدون تکلیف باقی مانده بود.»

وی اذعان داشت: «در دوره محمدرضاه شاه پهلوی پس از سال ها کشمکش، در ازای استقلال و دست کشیدن ایران از بحرین، پس از 68 سال حاکمیت غیر قانونی انگلیس بر جزایر سه گانه ایرانی، در روز 29 نوامبر 1971م، تفاهم نامه ایران و شارجه مبنی بر حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه رسماً از طرف شیخ شارجه – قبل از اینکه کشوری به نام امارات متحده وجود داشته باشد-اعلام گردید. در روز 30 نوامبر 1971م( 9 آذرماه 1350ش)، یک روز پیش از خروج رسمی بریتانیا از خلیج فارس، نیروهاي ایرانی وارد جزایر سه گانه شدند. این حرکت با واکنش کشورهای عربی همراه شد، اما ایران با تأکید بر حق تاریخی و حقوقی خود بر این جزایر، آن را بخشی از قلمرو خود دانست.»

الزام بازدارندگی دفاعی در پاسخ به ادعای پوچ کشورهای عربی

علی جعفری بیان کرد: «علیرغم نقشه‌های انگلیسی و حاکمیت ایران بر جزایر پس از خروج انگلستان، امارات متحده عربی از زمان تأسیس خود در سال ۱۹۷۱میلادی ادعای مالکیت بر جزایر سه‌گانه را مطرح کرده است. این کشور هر ساله در مجامع بین‌المللی و در چارچوب نشست‌های مجمع عمومی سازمان ملل به این ادعاها پرداخته است، اما ایران با استناد به مستندات تاریخی و نقشه‌ها، تأکید می‌کند که جزایر سه‌گانه همیشه بخشی از خاک ایران بوده و این موضوع نه‌تنها در سطح ملی بلکه در سطوح بین‌المللی به رسمیت شناخته شده است.»

وی عنوان کرد: «علاوه‌بر اسناد متقن، ایران از قوانین و مقررات بین‌المللی نیز برای تأکید بر حاکمیت خود بر جزایر سه‌گانه استفاده کرده است. به‌ویژه کنوانسیون حقوق دریاها (UNCLOS) که در سال ۱۹۸۲م. توسط سازمان ملل متحد تصویب شد، به‌وضوح به حقوق کشورها در کنترل مناطق دریایی و جزایر تحت حاکمیت خود اشاره دارد. بر اساس این کنوانسیون، ایران حق دارد که جزایر سه‌گانه را تحت کنترل خود نگه دارد و از آن‌ها به‌عنوان بخشی از آب‌های سرزمینی خود استفاده کند.»

مدیر اندیشکده هویت و پیشرفت مرکز مطالعات راهبردی ژرفا در پایان تشریح کرد: «فشار کشورهای عربی به ویژه امارات به ایران بر سر مساله جزایر ایرانی، بیشتر از هر چیز به دلیل درخواست کشورهای غربی و دشمنان ایران بوده است تا کشورمان را در جامعه جهانی منزوی کنند و امتیازاتی را کسب کنند، درحالی که پاسخ به این زیاده‌خواهی‌ها علاوه بر دیپلماسی فعال باید از طریق قدرت نظامی و بازدارندگی دفاعی صورت گیرد که عزم جدی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران را می‌طلبد.»

با توجه به مطالب فوق، جزایر سه‌گانه‌ی «تُنب بزرگ، تُنب کوچک و بوموسی»، به‌عنوان جزایر استراتژیک و حیاتی ایران، نقش بسیار مهمی در تامین امنیت ملی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی کشور ایفا می‌کنند. این جزایر به‌ویژه در نزدیکی «تنگه هرمز» قرار دارند که یکی از مهم‌ترین شریان‌های جهانی برای انتقال نفت است. ایران از طریق حاکمیت بر این جزایر قادر است تا نظارت مؤثری بر جریان‌های نفتی، تجارت دریایی و مسائل امنیتی منطقه‌ای داشته باشد. با توجه به تاریخچه‌ی مستند و توافقات بین‌المللی، حاکمیت ایران بر این جزایر به‌طور مستند و قانونی تثبیت شده است. در عین حال، ادعاهای برخی کشورهای منطقه همچنان موضوعی چالش‌برانگیز در روابط ایران با همسایگان است.

با توجه به اهمیت استراتژیک و ژئوپلیتیکی این جزایر، ایران باید به تقویت حضور نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک خود در این منطقه ادامه دهد و با استفاده از اسناد و توافقات حقوقی موجود، حاکمیت خود را بر این جزایر حفظ کند. امنیت انرژی جهانی و ثبات منطقه‌ای به‌طور مستقیم به تسلط ایران بر این جزایر وابسته است و ادامه این وضعیت برای ایران از اهمیت حیاتی برخوردار است، در پایان پیشنهاد می گردد با محوریت بنیاد ایران شناسی، همایش مردم پایه با همکاری سایر نهادها در جزیره بوموسی جهت تبیین و روشنگری راجع به جزایر سه گانه ایرانی برگزار گردد.

انتهای پیام

آخرین اخبار
اخبار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

keyboard_arrow_up