تحولات آموزشی و بازماندگان از تحصیل ایام کرونا؛ چالشها، فرصتها و راهکارها
از سال 1398 و با همهگیری بیماری کرونا ایران و بسیاری از کشورهای دیگر صورت آموزش را متناسب با شرایط جدید تغییر دادند. این امر هر چند با غافلگیری و در نتیجه افت و خیز فراوان در کشور ما انجام شد، اما با تلاش، جدیت و اتحاد مردم و مسئولین از انحلال کامل آموزش جلوگیری نمود و اکنون آموزش مجازی و الکترونیک به یکی از روشهای اصلی آموزش تبدیل شدهاست.
مطابق تحقیقات انجامشده، در سال تحصیلی 1399-1400(به عنوان آخرین سال اوج کرونا در ایران) 5120086 دانش آموز؛ معادل 34.73 درصد از کل دانش آموزان کشور، خارج از شاد محسوب میشدند، که با توجه به تعداد تخمینی 1896383 دانش آموز غیردولتی همان سال، میتوان برآورد کرد که 3223703 دانش آموز دولتی؛ معادل 21.86 درصد کل دانش آموزان، بازمانده از تحصیل قطعی سال تحصیلی 1399-1400 و ایام کرونا هستند. با توجه به آمارهای ضد و نقیض اعلامشده از سوی مسئولین آموزش و پرورش برای طرحهای جبرانی جایگزین، مانند طرح آبا، مدرسه تلویزیونی ایران و طرحهای خودجوش مانند چاپ و توزیع جزوه توسط معلمان، قطعا تعداد بسیار زیادی از این دانش آموزان، تحت پوشش آموزش قرار نگرفتهاند و وضعیت روشنی ندارند و حداقل نتیجهای که به صورت قطعی میتوان گرفت، این است که وضعیت آموزشی و تربیتی این حجم از دانش آموز بسیار مبهم و نگرانکننده است و باید وضعیت تحصیلی فعلی آنها مجدد رصد و ثبت شده و نسبت به آینده تحصیلی آنها و ارائه راهکارهای جبران خسارات ناشی از این دوره به صورت ویژه برای آنها برنامهریزی و اقدام صورت گیرد.
این عارضه مدیریت ناصحیح آموزش مجازی، فارغ از عوارض دیگر آن مانند چاقی دانش آموزان در اثر فقر حرکتی و خانهنشینی آنها، تعطیلی امر مهم پرورش و تربیت، ولنگاری دانش آموزان در فضای مجازی، ناسازگاری برخی از دانش آموزان با این سبک از آموزش مجازی و ضعف یادگیری آنها به دنبال آن است، که اصلا ثبت نشده و به راحتی قابل احصاء آماری نیستند.
با توجه به ضعفها، آسیبها و نواقص آموزشهای شیوه مدرن، مشخص میگردد نباید این شیوهها جایگزین کامل شیوههای سنتی حضوری شوند. از طرفی نیز با مشاهده محاسن و امکاناتی که روشهای آموزش مدرن برای ارتقای آموزش و پرورش میتوانند فراهم کنند؛ مانند ایجاد امکان آموزش برخط و نابرخط، رفع محدودیت زمان و مکان، جلوگیری از تعطیلی آموزش، قابلیت دادهپردازی و رصد پیشرفته، امکان تعریف سطوح دسترسی ناظر به سطوح مخاطبین و آموزش اختصاصی، ایجاد قابلیت رقابت با نمونههای مدرن و بدیل مدرسه سنتی و… میتوان نتیجه گرفت که نه تنها شیوههای مدرن آموزشی نباید حذف شوند، بلکه علاوه بر حفظ، باید درکنار روش آموزش حضوری، به اصلاح و تقویت روشهای آموزش غیرحضوری اهتمام شود، زیرساختهای فنی مورد نیاز گسترش آنها فراهم شود، زمینهها و بسترهای بومی و منطقهای برای خروج تمرکز مدیریت آنها از پایتخت و اعطای اختیارات مدیریتی آنها به استانها؛ مانند اعطای بودجه و امتیاز برای راه اندازی مدرسه تلویزیونی استانی و اعطای دسترسی به استانها و مناطق برای ایجاد برنامه و صفحات اختصاصی در سامانه شاد، فراهم گردد.
بهترین ظرفیت برای پاسخ و کمک به رفع مساله بازماندگان از تحصیل و عوارض به وجود آمده برای آنان، ظرفیت 68057 دانشجوی متعهد به خدمت دانشگاه فرهنگیان، در سال تحصیلی 1398-99 است. ظرفیت دیگر استفاده از دانش آموزان داوطلب برتر از بین هزاران دانش آموز عضو مدارس تیزهوشان، اتحادیه انجمن اسلامی دانش آموزان، بسیج دانش آموزی و سایر تشکلهای دانش آموزی است، که دغدغه کمک به همنوعان خود را دارند. همچنین 14732 گروه جهادی فعال -که به ترتیب 20.02% و 24.60%؛ یعنی بیشترین حجم از این گروهها، به دو عرصه آموزشی و فرهنگی اختصاص دارد- و بیش از 180 هزار فضای فرهنگی-مذهبی و نیروی انسانی مستعد آنها -از مساجد، کانونهای فرهنگی هنری، پایگاههای بسیج، بقاع متبرکه، هیئات مذهبی و مؤسسات قرآنی- از ظرفیتهای مهم پاسخ به این مسأله محسوب میشوند.
نویسنده: میز آموزش و پرورش، حسن شریفی