اکنون در قرن21میلادی، همه چیز تحتالشعاع فناوریهای برخواسته از دیجیتال سازی امکانات در بستر اینترنت است. با اینترنت میتوان تمام نیازهای فردی و اجتماعی خود را مدیریت کرد و سامان بخشید. از خرید مسکن، خودرو و مایحتاج زندگی گرفته تا ارتباط با دیگر افراد و آموزشهای از راه دور. تمام اموری که در زندگی افراد گذشته با سختهایی همراه بود، به لطف وجود اینترنت و خدمات تولید شده بر محور آن، به مرور رو به سهلالوصول شدن، رفته است. حالا سوال اینجاست که آیا جوامع نیز میتوانند حیات خود، را به اینترنت و دنیای دیجیتال گره بزند؟ در جواب باید گفت که اکنون تمام کشورها و ملل، سعی در رساندن خود به مرزهای فناوری و تکنولوژی برای عقب نماندن از دنیا و همچنین پیشرفتهتر نشان دادن خود دارند. برخی از کشورها بدلیل امکانات و فرهنگ عمومی غالب در مردم و علیالخصوص در بین نخبگان خود، از دیگر کشورها پیشی گرفتهاند. جوامعی چون ایالات متحده آمریکا که مهد و بستر ایجاد اینترنت و فناوریهای نو است تا کشورهایی مثل آلمان و ژاپن که بعد از جنگ جهانی دوم، خود را بازسازی کرده و با اصولی جدید، دنیایی جدید برای خود به ارمغان آوردهاند.
با در نظر گرفتن فناوریهای نسل جدید و برتر، همچون رمز ارز[1]، بلاک چین[2] و پلتفرمهای هوشمند و مخاطب محور، دنیا دیجیتال، به سمت ساختن جوامع دیجیتال رفته است. جوامعی که در آن برای اقتصاد، سیاست، فرهنگ و … برنامهای دارد که خود مخاطبان در طراحی آن نقش اساسی و اصلی را اجرا میکند. یعنی خود افراد جامعه، جامعهای با قوانین خاص ایجاد کرده که حول محور یک شخص[3] یا سازمان و یا یک جریان خاص، به یک هدف خاص برسند. در این جوامع که لزوما محدود به مرزهای جغرافیایی نیست، اعضای جامعه همانند جوامع کلاسیک امروزی هر یک نقشی داشته و باید برای ارتقای خود تلاش کند. یعنی با کیفیت تعامل و فعالیت خود در این جامعه نقش خود را تعیین میکنند.
این بستر در حال نفوذ به تمام کشورها از طریق پلتفرمهای ارتباطی و شبکههای اجتماعی[4] است. فیسبوک، اینستاگرام، یوتیوب و… اکنون مهمترین این راههای ارتباطی است. در ایران نیز به لطف حضور پر رنگ مردم در شبکههای اجتماعی برای تامین نیازهای ارتباطی، اقتصادی خود و همچنین ظهور قوی کسب و کارهای اینترنتی[5]، نشانههایی از ایجاد جوامع دیجیتالی در حال شکلگیری است. این نوشتار سعی در ایجاد شناخت بهتر نسبت به ایجاد جامعه دیجیتال دارد و هدف اصلی آن یافتن راهکاری صحیح و مناسب برای جامعه سازی در فضای سایبر است. به همان شکلی که جوامع در فضای سنتی متولد میشوند، باید الگویی نیز برای ساماندهی جوامع دیجیتال در کشور توسط سیاستگذاران فرهنگی و ارتباطی جامعه ایجاد شود تا برای تصمیمگیری راجع به آن عمل کنند. اما با توجه به فراگیری آن در کل سطح جامعه، میتوان گفت علاوه بر سیاست گذاران، تک تک افراد درگیر با اینترنت، از فعالین و تولیدکنندگان محتوا گرفته تا ارائه دهندگان خدمات بر بستر آنلاین تا مردم عادی استفاده کننده از این خدمات و امکانات نیز نیازمند این آگاهی هستند.. یعنی بیش از 94 درصد از جمعیت حدود 85 میلیون نفری اکنون ایران.[6]
تعاریف:
جامعه پردازی دیجیتال چیست؟
عبارت جامعه پردازی دیجیتال مترادفی برای راه اندازی کسب و کارهای دیجیتالی بر بستر اینترنت است، که میتوان استارتاپها و پلتفرمهای ارتباطی را بروز عینی آن در جوامع کلاسیک کنونی دانست. این جوامع با در کنار هم قرار گرفتن برخی تکنولوژیها کنار یکدیگر و با استفاده و حضور محوری مخاطبین به عنوان شهروندان دیجیتال[7] این جامعه، ساخته میشود.
شهروند دیجیتال و اینترنت
امروزه اینترنت و فناوری اطلاعات توانسته است در زندگی متمدن و معیارهای متداول جوامع جایگاه مطمئنی کسب کند. اینترنت از این ظرفیت بالقوه برخوردار است که به طور کلی برای جامعه مفید باشد و عضویت و مشارکت افراد درون جامعه را تسهیل کند. در دنیای حاضر میتوان اینترنت را به عنوان یکی از حقوق اجتماعی و حقوق شهروندی افراد در هر جامعهای بر شمرد. همانطوری که در بند (چ) منشور حقوق شهروندی صادر شده توسط رئیس جمهور به صراحت ذکر شده است.[8]
نیم قرنِ پیش، جامعهشناس بریتانیایی تی اچ مارشال[9] شهروندی را اینگونه تعریف کرد: «برخوردار بودن تمام اعضای یک جامعه سیاسی از برخی حقوق مشخص مدنی، سیاسی، اجتماعی، از جمله «حق برخورداری از تمام یا بخشی از میراث اجتماعی و همچنین برخورداری از شرایط زندگی یک انسان متمدن با توجه به معیارهای حاکم بر جامعه».(ماسبرگر، 1399)
کارن ماسبرگر[10] یکی از نویسندگان کتاب شهروندی دیجیتال نیز میگوید: شهروندان دیجیتال “کسانی هستند که به طور منظم و مؤثر از اینترنت استفاده می کنند.” از آنجا که شهروندی دیجیتال کیفیت پاسخ فرد به عضویت در یک جامعه دیجیتالی را ارزیابی می کند، غالباً نیازمند مشارکت همه اعضای جامعه است، اعم از افرادی که کاملاً قابل مشاهده هستند و کسانی که کمتر دیده می شوند. بخش بزرگی از وظایف یک شهروند دیجیتال مسئول بودن، سواد دیجیتالی داشتن، آداب رفتاری را دانستن، سعی در داشتن و تأمین ایمنی برخط و تشخیص اطلاعات خصوصی در مقابل اطلاعات عمومی را شامل میشود. (همان)
پس در نهایت تعریف زیر را میتوان به عنوان تعریف مختار این نوشتار برای شهروند دیجیتال برگزید:
فردی که توانایی زیست مجازی در دنیای اینترنت با توجه به مقتضیات و قوانین حاکم بر آن را داشته باشد.
هدف ایجاد جامعه دیجیتال
این جامعه ابتدا به ساکن، دنبال ایجاد تحول در اقتصاد دیجیتال است. توسعۀ جامعه پردازی دیجیتال سبب خواهد شد تا علاوه بر رشد اقتصادی یک کسب و کار، شاهد رشد سیاسی و اجتماعی برای آن کسب و کار و در نهایت حرکت جامعه به سمت جلو باشیم. البته جامعه پردازی عاری از مسائل اقتصادی نیست اما محور اصلی ساخت یک جامعۀ دیجیتال، فقط اقتصادی نیست بلکه توسعه اجتماعی مدنظر است؛ به این معنا که الگویی همچون اجتماع سازی در فضای حقیقی برای فضای سایبر نیز تدوین شود و به مرحلۀ اجرا درآید. شهروندان این جوامع هم می توانند الگوساز باشند با در نظر گرفتن سطح دسترسیشان و همانند جوامع فیزیکی.
رشد اجتماعی
دکتر هدایت الله ستوده رشد اجتماعی را اینطور تعریف میکند که «رشد اجتماعی فرآیندی است که از طریق آن فرد آگاهیها، ارزشها، مهارت برقراری روابط اجتماعی و مهارتهای اجتماعی را کسب میکند و این اکتسابات او را قادر میسازد تا با جامعه وحدت یافته و یا به نحوی انطباقیافته رفتار کند که در جامعه شناسی از آن با عنوان «اجتماعی شدن»[11] یاد می شود.»(ستوده، 1386) یا در کتاب آموزش مهارتهای اجتماعی به کودکان، جی کار تعریف مقابل را ارائه میدهد:« رشد اجتماعی به مجموعه متوازنی از مهارتهای اجتماعی و رفتارهای انطباقی مربوط است که فرد را قادر میسازد با افراد دیگر روابط متقابل مطلوب داشته باشد، واکنشهای مثبت بروز دهد و از رفتارهایی که پیامدهای منفی دارند، اجتناب ورزد.» (کار، 1386)
از مجموع تعاریف ذکر شده میتوان اینطور برداشت نمود که «رشد اجتماعی فرآیندی جمعی است که در آن افراد در تعاملات خود با یکدیگر به مرور مهارتهایی را آموخته تا در هدف انتخاب شده توسط جامعه، به نحو مطلوبی حرکت نماید.» این تعریف منطبق بر قواعد جامعه دیجیتال است. چرا که علاوه بر تمرکز بر تعامل بین افراد، بر فرآیندی بودن تاکید دارد. یعنی نمیتوان آن را به صورت دستوری و یا اعمال نظر حاکمان از بالا انجام داد و باید در طی مدت زمان برای رسیدن به هدف مورد نظر جامعه، ایجاد شود.
مدل طراحی و شکلگیری یک جامعه دیجیتال
راه اندازی یک جامعۀ دیجیتال که هر یک از استارتاپها بخشی از آن را تشکیل میدهند، شیوههای منحصر به فرد خود را دارد که باید یک به یک مورد بررسی قرار گیرد.
اغلب برای شکلگیری یک جامعۀ دیجیتال، از یک چارچوب کاری و سلسله امور دوار حول محور ثابت استفاده شده که اصطلاحاً از آن تحت عنوان اُربیت[12] یا مدل منظومه شمسی یاد میشود. مدلی که هستهای مرکزی مانند خورشید در منظومۀ شمسی واقع در مرکز آن است و لایههای دیگر با فاصله از مرکز در حال چرخش حول محور آن هستند. هسته یا خورشید مرکزی یک جامعه دیجیتال امکان دارد موارد مختلفی را شامل شود. این هسته میتواند یک برند تجاری، محصول یا شخصی خاص باشد یا موضوعی مشترک، شغل یا فعالیت یکسان و یا جغرافیایی واحد به عنوان دال مرکزی شکلگیری یک جامعۀ دیجیتال شناخته شود. کاربران نیز امکان دوری یا نزدیکی به این هستۀ مرکزی را داشته باشند. برای مثال اگر یک رسانه اجتماعی جامعهای دیجیتال در نظر گرفته شود که صفحات افراد در آن توسط اعضای جامعه دنبال میشود، صفحات این افراد توان بر عهدهگیری نقشهای مختلف را در این جامعه خواهد داشت.
برخی از دنبال کنندگان، امکان بر عهده گرفتن نقش سفیر را در لایههای آن دارند. گروه بعدی میتوانند طرفداران ویژۀ این جامعه دیجیتال باشند. گروه دیگر طرفداران بدون تعصب هستند که امکان ایفای نقش در جامعه را دارند و در نهایت نوبت به دنبال کنندگان معمولی و عادی میرسد تا نقش مختص به خود، یعنی شهروند ساده را در این جامعۀ دیجیتال ایفا کنند. اولین گام در جامعه سازی، مشخص کردن این گذاره است که لایههای مختلف باید چه رفتاری از خود نشان بدهند؟ هر کس چه نقش یا وظایفی را دنبال میکنند؟
مثال دیگری که برای طبقهبندی مطلوب در جامعه پردازی دیجیتال توسط کاربران شبکههای اجتماعی وجود دارد، امکان عضویت کاربران در محفلهای قانون گذاری مجازی است. پارلمانهایی که در آن کاربران براساس امتیاز کسب شده و نزدیکی به اهداف جامعه از ارزش رأی بالاتری برخوردار هستند و میتوانند با توجه به درجه نفوذ و اعتبار خود، در فرآیند سیاست گذاری و تصمیم گیری آن جامعه موثر باشند. درست همانند متقاضیان نمایندگی شوراهای شهر، که با توجه به رأی و درجه نظر مثبت مردم به او، به این شورا راه پیدا کرده و میتوانند در تصمیم سازی کلان یک شهر موثر باشند.
تفاوت پلتفرم و جامعه دیجیتال
پلتفرم را نباید با جامعه اشتباه گرفت؛ در تعریف پلتفرم آمده است که:«پلتفرم، سکو و ابزاری است که بواسطه آن هدفی، که معمولا کسب و کارهای اینترنتی و ایجاد ارزش افزوده بر اساس تعاملات است، محقق میشود.» (پارکر، 1399) در اینجا نیز ابزاری برای تحقق اهداف افراد در جامعه پردازی دیجیتال است. پیوستن پلتفرم به این جامعه به عنوان ابزار سبب میشود تا جامعۀ دیجیتال، پایدار و مقیاس پذیر شود. در واقع پلتفرمها میتوانند محدودیتهای معمول در جامعه غیر برخط[13]را تضعیف کرده و از بین ببرند. چرا که در جوامع برخط و دیجیتال، محور و بنیاد شکلگیری بر اساس تعامل افراد با یکدیگر بوده و گسست این تعاملات به معنای اتمام حیات آن جامعه و افراد در آن خواهد بود. در صورتی که در دیگر جوامع، حیات با حداقل تعامل با دیگران نیز ممکن است.
مراحل و نکات اصلی شکلگیری جامعه دیجیتال
برای شکلگیری صحیح یک جامعه دیجیتال چند نکته باید رعایت شود. نخست آن که هسته و نقطه مشترک اصلی بین اعضای جامعه مشخص شود؛ این همان دال مرکزی ایست که قرار است سایر لایهها حول آن شکل بگیرند و با توجه به فاصله آنها از مرکز، شروع به فعالیت کنند. این هسته میتواند جغرافیا، فرد یا رهبر، سازمان، قشر یا یک موضوع باشد.
سطح بعدی مشخص شدن افرادی است که قصد دارند با این جامعۀ دیجیتال تعامل کنند و بر اساس رفتار خود طبقهبندی و ارزشگذاری شوند. در این مرحله از مدل سازی، برای شکل گیری جوامع دیجیتال کانال سازی و برقراری اتصال بین اعضاء صورت میگیرد که سبب میشود تا آنها ارتباط قدرتمندی بین یکدیگر برقرار کنند. میتوان گفت جوامع دیجیتال مختلف با هر موضوعی میتوانند در 5 محور کلی با یکدیگر ارتباط داشته باشند:
- محور نخست، «تولید و مصرف محتوا» است به این معنا که عدهای اخبار، محتوا، آموزش و … تولید میکنند و گروهی دیگر آن را مصرف میکنند که در تمام جوامع وجود دارد.
- محور دوم «نوع ارتباط و تعامل» است که ابزارهایی مانند چت ، وبینار ، گفتگوی گروهی و … آن را محقق میکند. باید دقت شود که صحبت از نوع ارتباط در جامعه دیجیتال نباید با امکانات فعلی شبکههای اجتماعی داخل کشور اشتباه شود؛ پلتفرم مد نظر نیست؛ هدف و نحوه ارتباطات انسانی شکل گرفته روی آن در اینجا مد نظر است.
- محور سوم «مشارکت، هم آفرینی و قدرت بسیج کنندگی» است که بروز عینی آن در کنشهایی مانند کمپینها محقق میشود. اعضای جامعه در این کمپین ها تصمیم میگیرند تا کنار یکدیگر به هدفی خاص دست یابند. این کارکرد یکی از مهمترین کارکردهای رسانههای عمومی شده است. یعنی این جامعه به قدرتی می رسد که میتواند مخاطبان خود را نسبت به موضوعی خوش بین و طرفدار کرده و یا باعث خشم و نفرت نسبت به آن موضوع شود.
- محور چهارم، «ارسال خدمات» یک جامعه از درون به بیرون یا بالعکس است. موضوعی که میتواند بین جوامع مختلف نیز شکل بگیرد. برای مثال جامعه آشپزی با جامعۀ گیاه خواران مرتبط شوند و اتفاقی مثل ایجاد کمپینهای گیاه خواری با در نظر گرفتن طعم خوب از طریق روشهای جدید رخ دهد.
- محور پنجم، «اقتصاد و امور مربوط به داد و ستد یک جامعه» است. جامعۀ دیجیتال همانند جوامع حقیقی میتواند مدل اقتصادی خاص خود را طراحی کند و بین اعضاء یا بین خود و جوامع دیگر به داد و ستد بپردازد. البته نسخه ای واحد برای همۀ جوامع وجود ندارد و الزاماً الگویی که برای یک جامعۀ دیجیتال موفق عمل کرده است، در جامعهای دیگر موفق نخواهد بود. توضیح آنکه در جامعه پردازی قرار نیست که یک محصول فروخته شود؛ هدف از جامعه پردازی دیجیتال جمع کردن جمعی از انسانها کنار یکدیگر برای تحقق یک هدف یعنی رشد اجتماعی است.
افزایش همبستگی در جامعه دیجیتال
شکلگیری یک جامعه امری غیر تکنیکال است و از همان قواعد جوامع حقیقی بهره می گیرد. همچنان که تاکنون پلتفرمهای زیادی در ایران موفق نبودهاند و آنها هم که به موفقیتهایی نسبی در ایجاد یک جامعه دیجیتال رسیدند، از سرمایه اجتماعی افراد در جهان واقعی بهره بردهاند. یکی از قواعد حفظ و مانایی جوامع حقیقی افزایش مشارکت و همبستگی اجتماعی است. برای افزایش این مولفه در جامعه دیجیتال، مدیران و جامعه پردازان دیجیتال باید پیشران ها، مؤلفههای محرک و نیازهای مخاطبان خود را شناسایی کنند. بعد از احصای نیازها برای هر یک از سطوح مخاطبان (سلبریتی، طرفدار، مشاهدهگر، دنبال کننده و …) باید برنامهای خاص جهت حفظ و افزایش فعالیت آنها در جامعه دیجیتال طراحی و اجرا شود. نکتۀ بعدی مشخص شدن موضوعات دیگر مانند داشتن پارلمان یا نهادی اقتصادی برای گرد هم آیی این جامعۀ دیجیتال است (ولو به صورت مجازی) که حول دال مرکزی، انجام می شود.
دیگر راهبرد برای افزایش این همبستگی، اجرای برنامههای تشویقی در سطوح متفاوت و به روشهای مختلف است. تشویقهای مادی مانند پول واقعی، توکنها و یا پولهایی که در فضای بلاک چین و رمز ارز هستند و تشویقهای غیرمادی مانند حق رأی؛ به این معنا که هر مخاطب و عضو جامعه امکان ارائه نظر و اعلام رأی خود را خواهد داشت. مشوق غیرمادی دیگر میتواند اعطای یک نشان اجتماعی به عضو جامعه باشد که جایگاه اجتماعی متمایزی به اعضاء ممتاز اعطا کند. پس سهم داشتن اعضای یک جامعه در منافعی که آن جامعه براساس فعالیت خود تولید می کند، دیگر راهکار تشویقی ممکن در جوامع دیجیتال است. ارائه دسترسیهای بیشتر و ویژه به امتیازات خاص در جامعه از دیگر امکاناتی است که میتواند منجر به ماندگاری اعضاء در جامعه دیجیتال و افزایش همبستگی اجتماعی در آن شود.
امکان رصد بیشتر در جامعه دیجیتال
همانند جوامع حقیقی که رهبران سیاستهای کلی را تصویب میکنند و اعضا بنا به نقش خود آن را محقق میکنند، درجوامع دیجیتال نیز چنین است. با این تفاوت که زیرساختهای مجازی سبب شده تا طبقه بندیها و کنش رهبران و اعضاء در فضای مجازی از دقت بیشتری برخوردار باشد. در این فضا به راحتی میتوان تشخیص داد که فرد دارای چه سطحی از کنش در جامعۀ دیجیتال است. بنابراین رهبران این امکان را دارند که علاوه بر رصد آسان اعضاء، آن ها را برای پیوستن به سطوح بالاتر تهییج کرده و استعدادهای فعال را بهتر شناسایی کنند؛ آنها را دسته بندی کرده و ضریب تأثیر بالاتر یا پایین تر به آنها بدهند.
زیرساختهای دیجیتال موجب شده اند تا جامعه سازی با دقت بالاتر، جذابیت بیشتر، پایدارتر، مقیاس پذیرتر و حتی با چسبندگی و انسجام بیشتر اتفاق بیافتد. امروزه تشکلها، جنبشها و هر چیزی که در فضای حقیقی وجود داشته، این امکان را دارد که مطلوبتر از گذشته در فضای دیجیتال هم فعالیت کند. فعالیتی که اقتصاد آنها و اثری اجتماعی که بر جامعه میگذارند نیز دارای وضعیت مطلوب تری می تواند باشد. توضیح آنکه جامعه پردازی دیجیتال با راه اندازی یک استارتاپ در فضای مجازی متفاوت است. آنچه در جامعه پردازی دیجیتال اتفاق می افتد، نقش آفرینی اجتماعی است و نه صرفا ایجاد یک گردش مالی و یک حرکت اقتصادی. اساساً هدف اصلی اثر گذاری اجتماعی است تا افرادی که وارد آن میشوند، مهارت ساخت جامعه ای پایدار و اثر گذار را کسب کنند.
انواع جوامع دیجیتالی
میتوان به تعداد نامحدودی جامعه در فضای دیجیتالی ایجاد نمود. اما مهمترین آنها و ساختارمندترین آنها به شرح ذیل است:
1- جامعه دیجیتالی فرد محور یا رهبرمدار
در این جامعه، یک فرد با هر نوع درک و با هر میزان نفوذ اجتماعی میتواند محور قرار گرفته، به عنوان دال مرکزی شروع به فعالیت کند و طرفدارانش را دور خود جمع کند. اینفلونسرهای اینستاگرامی نمونه ای از این افراد هستند. افرادی با درجه نفوذهای اجتماعی متفاوت توانستهاند با تولید محتواهایی خاص، یا با به اشتراک گذاشتن زندگی شخصی و اجتماعی خود به جذب مخاطب مبادرت ورزند. برخی از سلبریتیهای جهان حقیقی هم طرفداران خود را به فضای مجازی آورده اند.
2- جامعه دیجیتال صنفی
جوامع صنفی متخصصینی چون آشپزان، ورزشکاران و نظیر آن هستند که اشتراکات موضوعی برای آنها دلیلی میشود تا کنار هم جمع شوند و یک جامعۀ دیجیتال را راه اندازی کنند. در این جوامع هم به فعالیتهای آن تخصص و صنف خاص پرداخته می شود و هم ظرفیتی را به دست می آورند که می توانند بوسیله آن وارد برخی فعالیتهای سیاسی نظیر حمایت از یک کاندیدا در انتخابات، اعترضات مدنی و نظیر آن شوند.
3- جامعه دیجیتال سازمانی
جوامع دیجیتال سازمانی حول محور یک سازمان که در فضای حقیقی است شکل میگیرند. قوانین و سلسله مراتب جامعه سازمانی تقریبا ادامه همان ساختار سازمانی در فضای حقیقی است.
ارزیابی جامعه دیجیتال
مهمترین سنجه برای ارزیابی این جامعه، بررسی جاذبهای است که برای اعضای خود و کسانی که مایل به عضویت در آن هستند، ایجاد میکند. معیار جاذبه دارای دو سنجه ارزیابی است:
- جاذبه فردی: که به میزان کیفیت و کمیت عملکرد یک عضو جامعه برای هر فعالیت اطلاق می شود. فاکتور کمیت مانند اعلام نظر افراد ذیل پستهای دیگران، سر زدن مداوم به اعضای جامعه، خرید از اعضا و نظیر آن فاکتوری است برای سنجش میزان عشق و تعلق خاطری که اعضاء به این جامعه دارند. فاکتور کیفیت هم بسته به ضریبی دارد که طی ارزشهای از پیش تعیین شده به شخص داده شده است. این دو در یکدیگر ضرب می شوند. برای مثال اگر فردی 7 فعالیت داشته و ضریب 8 را دارا باشد، به طور کل جاذبه ای معادل 56 واحد در جامعه خواهد داشت.
- جاذبۀ کل: که از تجمیع اعداد و نمرات فعالیتهای اعضای آن جامعه حاصل میشود.
البته نیاز به تأکید است که سنجۀ جامعه دیجیتال با مؤلفههای سنجش موفقیت یک کسب و کار تفاوت بنیادین دارد. در کسب و کار مؤلفههایی مانند میزان جذب مشتری، رشد فروش ماهانه و … اثر بیشتر دارد در حالیکه در جامعه پردازی دیجیتال، نقش آفرینی و حضور اجتماعی فرد مهم است.
آینده جامعه دیجیتال
چند اتفاق ویژه پیش روی جوامع دیجیتال قرار دارد. نخست تحقق برنامه داوو[14] است. طی این برنامه تغییراتی در فضای بلاکچین اتفاق میافتد و بر این اساس هر انسانی میتواند با استفاده از ارز دیجیتال اتریوم[15] یک جامعۀ مستقل در بستر دیجیتال برای خود ایجاد کند، به ادارۀ آن بپردازد و سایر افراد را در آن عضو کند. منعی هم برای بینالمللی شدن این برنامه وجود ندارد تا جایی که حتی در حال حاضر کشورهایی مانند مالت این برنامه را علناً قانونی میدانند و به حمایت از آن میپردازند. داوو در واقع اساسیترین مدل برای ملت سازی در جامعۀ دیجیتال است و این واحدهای مستقل با استفاده از رمز ارز خود توان عبور از بسیاری از بحرانها را دارند.
فرقه سازیهای دیجیتال اتفاق دیگری است که به زودی به وقوع خواهد پیوست. به این نوع از فرقه سازی در اصطلاح کالت[16] میگویند و زمانی محقق میشود که اعضای جامعه به صورت افراط گرایانهای به رهبر جامعه نزدیک شوند و تلاش کنند تا شبیه وی باشند. رفتارهایی مانند یکسان کردن تمام عکسهای نمایههای فضای مجازی بین اعضای جامعه با استفاده از تصاویر رهبر فرقه ، استفاده از لباس یکسان با وی و … رخ میدهد. فرقه سازی اغلب در مناطق شرق و جنوب شرق آسیا، در کشورهایی مانند کره، ژاپن، چین و … اتفاق میافتد. شاید رهبر این جامعه، فرد منحصر به فردی نباشد، اما بالاخره یک ویژگی میتواند در وجود وی باشد که سبب شود نسل «z» و افراطی هر جامعه با قدرت به دنبال کردن وی در فضای مجازی بپردازند. تا حدی که در فضای غیر بر خط نیز از رهبر خود پیروی میکنند. رهبرگرایی افراطی که جامعه را بدل به فرقه میکند و رهبران آن اساسیترین نقش را در ادارۀ جامعه دارند. البته گاهی نشانهای تجاری نیز امکان (کالت) ساختن را دارند. برای مثال برند اپل در جامعۀ امروز به نوعی فرقه سازی کرده و طرفداران آن حاضر هستند که هر طور است به استفاده از محصولات اپل بپردازند. حتی اگر از لحاظ مادی با مشکل جدی رو به رو شوند، حاضر به گذشت از عقیدۀ خود نیستند. برای به دست آوردن اپل در صف میایستند، افراد را دعوت به عضویت در آن میکنند و حتی دکور اتاق آنها با تصاویر آرم و نماد این شرکت تزئین میشود.
آخرین دستاوردی که برای آیندۀ نزدیک در جامعه پردازی دیجیتال میتوان متصور بود، گسترش بازیهای واقعیت افزودهای است که انسان با استفاده از آواتار مجازی خود در آنها شرکت میکند و از بازی فراتر میرود و به نوعی زندگی خواهد کرد. بازیهایی که یکی از ویژهترین نمونههای رایج آن در آسیای شرقی «روبلاکس»[17] است ، این بازی به نحوی است که فراجهان را شکل داده، یعنی تصور فعلی افراد را نسبت به جهان تغییر میدهد. پیش از این که تصور شود که جهان سایبر در حال افتراق آدمی از جهان ماده است، اما در دنیای جدید، جهان مجازی به نوعی در حال گره زدن خود با دنیای واقعی انسان شده است. برای مثال اگر کسی در جهان فیزیکی درختی میکارد، پلتفرم تلاش میکند تا معادلی از این را در جهان مجازی برای کاربر به نمایش بگذارد تا در نهایت تفاوتی بین دو جهان باقی نمانده و ذهن مخاطب دو جهان را به عنوان یک هویت در هم تنیده شده بپذیرد.
وضعیت شناسی جامعه پردازی دیجیتال در ایران
متأسفانه پلتفرمها در ایران شیوۀ درستی را در پیش نگرفتند. اغلب آنها با یک موج تبلیغاتی در فضای سایبر کشور مطرح شدند اما پس از فروکش کردن آن موج موفق به حفظ کاربران خود نشدند. بنابراین باید پذیرفت که این پلتفرمها راهکاری برای برانگیزانندگی مخاطبان خود پیدا نکردهاند و مخاطبان زیادی آنها را کنار گذاشتهاند.
امروزه شبکههای اجتماعی متعدد با کاربران بسیار زیادی در ایران فعال هستند که جمعیت میلیونی دارند؛ اما هیچ کدام از آنها بدل به یک جامعه دیجیتال نشدهاند. اگر هم جامعهای کوچک در آنها شکل گرفته باشد، صرفا یک کلونی جمعیتی است و اجتماعی که حول یک هدف و محور مشترک باشد، نیست. همچنین اعضای جامعه رفتار و طرز فکر واحدی برای دستیابی به این هدف ندارند. این جامعه در خارج از شبکۀ اجتماعی شکل گرفته و بعد از آن به محیط شبکۀ اجتماعی نیز تسری پیدا کرده است. برای مثال یکی از پیامرسانهای ایرانی (ایتا)[18] به عنوان زیست بوم اقشار مذهبی جامعه شناخته میشود. اما این جامعه سازی در بستر پیام رسان نیست. قشر مذهبی عضو این پیامرسان در خارج از فضا با یکدیگر در ارتباط هستند ولی ارتباط خود را به این پیام رسان نیز تسری دادهاند. این پیامرسان را میتوان نزدیکترین پلتفرم به جامعۀ دیجیتال دانست؛ اما این موفقیت بیش از آن که مرهون استراتژی جامعه پردازانه آن در فضای دیجیتال باشد، به وابستگی اعضای این جامعه به هم، پیش از شکلگیری این پلتفرم برمیگردد که ناخودآگاه در ایتا نیز متجلی شد. آن ها بیش از آن که تحولی نوین ایجاد کنند، پلتفرم مورد استفاده خود را تغییر دادند. این نتوانستن بدین معنا نیست که برنامه نویسان و عوامل فنی ایران در بحثهای زیرساختی مشکل داشته باشند؛ آنها حتی میتوانند کیفیتی مطلوبتر از برخی از پیامرسانهای خارجی ارائه کنند، اما بیش از هر چیز نقص ایده جامعه پردازی در این میان است که رخ می نماید.
برخی از استارتاپهای مشهور و فعال در ایران مثل اسنپ[19]، دیجیکالا[20] و… نیز بیش از آن که نگاه جامعهای داشته باشند، پلتفرمهای اقتصادی بر پایه مشتری مداری هستند که مشتریان را عنصر اصلی امتداد حیات خود میدانند. بنابراین تلاش به ارائه خدمات بیشتری برای آنها دارند ولی بین اعضای جامعه مخاطب خود و یا زیست بوم خود، تعاملات خاصی شکل نگرفته است. نشانهای تجاری معروف این امکان را دارند که تعاملاتی داشته باشند که فروش آنها را بهبود ببخشد. اما آنها به جامعه هدف خود نگاهی فراتر از یک جامعه تجاری ندارند. تاکسیهای آنلاین طی این مدت میتوانستند که زیست بوم ویژۀ رانندگان خود را فراتر از اهداف تجاری نیز راه اندازی کنند، تا تعاملات غیرتجاری نیز بین آنها شکل بگیرد. برای مثال خرید و فروش بین یکدیگر انجام دهند و در صورت نیاز به کمک، به یکدیگر کمک کنند و بسیاری از فعالیتهای دیگر. نمیتوان منکر شد که گستردگی آنها سبب شده تا اثر اجتماعی نیز در جامعه بگذارند اما این موضوع برای همۀ استارتاپ ها عمومیت ندارد. آنهایی که موفق به این کار میشوند نیز گرایش و هدف اولیۀ آن ها اثر اجتماعی نبوده است و امروز نیز تلاش میکنند تا ضمن استفاده از این اثر اجتماعی به بهبود بازار اقتصادی خود کمک کنند. اما در جامعه سازی، اثر اجتماعی محور فعالیتها است و «اقتصاد اجتماعی» سبب میشود تا اعضاء پیوند محکمتری با جامعه داشته باشند. فضایی که تفاوت بنیادی با استارتاپها دارد. در استارتاپ ها افراد به دنبال توسعه اقتصادی هستند، اما در جوامع دیجیتال، توسعه اجتماعی مد نظر است.
طی سالهای اخیر تلاش شده تا جامعه پردازی دیجیتال در کشور وجود داشته باشد. برای مثال برخی سایتها با استفاده از ظرفیت گروههای خاص مانند مادران، سعی کردند که نوعی از جامعه دیجیتال را در ایران محقق کنند و در پاره ای از موارد موفق به ایجاد جذابیت برای اعضای جامعه و صاحبان پلتفرمهایی که این جامعه را مدیریت میکنند نیز شدهاند. یکی از شبکههای اجتماعی (آی گپ)[21] سرویس ویژهای برای مادران در نظر گرفته است که میتوان تا حدی آن را حرکت به سمت جامعه پردازی دیجیتال برشمرد. اما افزودن یک افزونۀ خاص برای این کار کافی نیست و مدیران پلتفرمهای ایرانی باید طراحی دقیق تری داشته باشند تا این امکان برای آنها فراهم شود که پس از جذب، عضو جامعۀ خود را حفظ کنند.
استارتاپها و پلتفرمهایی که در ایران هستند، بیش از هر چیز باید به «جامع بودن» دست پیدا کنند و ارتش اجتماعی خود را طراحی کنند که بهترین نوع بازاریابی برای یک پلتفرم است. به این معنا که سفرا و افرادی را تربیت کنند که بدون چشم داشت مادی به تبلیغ نشان تجاری آنها بپردازند. آنها باید زیست بومی متناسب با نیازهای مخاطبان خود شکل دهند تا جامعهای دیجیتال را محقق کرده باشند. البته صرفاً فروش بیشتر نباید ملاک باشد؛ آنها ساخت یک جامعۀ اجتماعی را باید دنبال کنند که البته در لایه زیرین از منافع آن نیز بهره مند خواهند شد. شبکههای اجتماعی نیز باید با جوامع مختلف تعامل کنند و ابزارهای خود را براساس نیازهای آنها توسعه دهند تا پایداری دائمی برای آن ها شکل بگیرد.
جامعه پردازی ژانر جدیدی در دنیای دیجیتال است و ایران از پلتفرمهای کافی برای رشد جامعه پردازی دیجیتال برخوردار نیست.
نقش فرهنگ در شکل گیری و پابرجا ماندن جامعه دیجیتال چیست؟
مهمترین رکن در شکل گیری، حفظ و زنده ماندن جامعه، مردم هستند. درجه همراهی مردم در هر جامعهای، نشان دهنده درصد نفوذ و موفقیت آن جامعه و حکومت آن است. مثال موفق آن در دنیای دیجیتال، کشور چین است. این کشور در جهت سیاستهای ضد آمریکایی خود، برخی امکانات مثل استفاده از فیسبوک، گوگل و… را برای مردم ممنوع اعلام کرد و از آن طرف برای عدم ایجاد خلل در زندگی روزانه مردم، مرورگر بومی خود «بایدو»[22] را جایگزین گوگل و پیامرسان «وی چت»[23] را جایگزین فیسبوک کرد. مردم نیز با دولت همکاری کردند و اکنون این دو پلتفرم، از قویترین پلتفرمهای موجود در دنیا هستند. اما مثال نقض این مدل، عدم همراهی مردم ایران با سیاست فیلترینگ تلگرام است. مردم در جهت مخالفت با سیاست حکومت، یک پیامرسان بسیار ضعیف و کم امکانات را جایگزین پیام رسانهای اعلامی حکومت و داخلی کردند و پروژههای متعددی با شکست و یا ضعف همراهی مردم مواجه شد. البته لازم بذکر است که نباید از نقش مسئولین ذی ربط و مدل اجرا هم غافل شد.
در یک جامعه دیجیتال نیز دقیقا همین موضوع وجود دارد. اگر رهبر (رهبران) جامعه دیجیتال نتوانند مردم را با خود همراه کنند، قطعا پروژه جامعه دیجیتال با شکست روبرو خواهد شد. زیرا جوامع، به گفته هابز، لویاتان یا موجود عظیمالجثهای است ساخته شده از اعضای کوچکتری به نام افراد و انسانها. اگر این اعضا با یک پیوند قوی کنار یکدیگر قرار نگیرند و انسجام اجتماعی بین آنها تحکیم نشود، تمام اهداف مدنظر آن جامعه محقق نخواهد شد.
نتیجهگیری
علم و تکنولوژی هر روز در حال ترقی و رشد است. جوامع متعدد سعی در تقویت خود با استفاده از در نظر گرفتن این دو دارند. مواجهه با تکنولوژی برای جوامع معمولا دارای درجه اهمیت بسیار بالایی است. زیرا مردم، به صورت روزمره با آن در ارتباط هستند. این موضوع در نهایت سبب تاثیر بر اقتصاد، فرهنگ، سیاست و دیگر عرصههای جامعه میشود. اگر سیاست گذاری صحیح، دقیق و سریع نسبت به پدیدههای نوظهور در فناوری انجام نشود، معمولا جامعه به سمتی میرود که فناوری و دستهای پشت پرده سازندگان آن میخواهند. جامعه دیجیتالی اکنون یکی از این پدیده هاست. پدیدهای که میتواند با یک فهم درست و دقیق نسبت به آن توسط سیاست گذاران، از تهدیدی بالقوه به فرصتی بالفعل مبدل شود و مردم کشور از آن بهره مند شوند. درست کردن شبکهای به هم پیوسته از اعضا که بدنبال هدفی ثابت به نام رشد اجتماعی هستند، هدفی مطلوب و قابل ملاحظه است. شکل دهی جامعهای شامل خدمات متنوع برای دسترسی آسان افراد به آنها که کارکرد مورد انتظار استارت آپهایی مثل اسنپ و دیجیکالا است، گام اولیه شروع یک جامعه دیجیتال است. اگر این خدمات به همراه شبکه سازی حول یک موضوع مانند بالا بردن علم مادران در تربیت کودک خود همراه باشد، جامعه دیجیتال در حال شکل گرفتن است. لازمه شکل گیری جامعه البته پاسخگویی به نیازهای مخاطبان (در اینجا مادران) است چرا که بدون آن، مخاطبان باقی نخواهند ماند و جامعه ای شکل نخواهد گرفت. در فهم نیاز جامعه و چگونگی پاسخ دادن به آن، مخاطب شناسی از یک سو و علم به روشهای پاسخگویی به هر نیاز -اعم از فرم و محتوا- از سوی دیگر اهمیت خواهد یافت.
منابع
1- پارکر،جفری و همکاران (1399)، انقلاب پلتفرم، (ترجمه: طهماسبی، مصطفی)، دنیای اقتصاد، تهران
2- ستوده، هدایتالله (1386)، روانشناسی اجتماعی، آوای نور، تهران
3- کار، جی و میلبرن، جی اف (1386)، آموزش مهارتهای اجتماعی به کودکان، (ترجمه: نظرینژاد، محمدحسین)، آستان قدس رضوی(بهنشر)، مشهد
ماسبرگر،کارن و همکاران (2013)، شهروند ديجيتال؛ اينترنت، جامعه و مشاركت، (ترجمه: اکبری، الهام و عبداللهی، زینب)، دانشگاه امام صادق علیهالسلام، تهران
[8] این بیانیه در آذرماه 1395 توسط ریاست وقت جمهوری اسلامی ایران (آقای حسین روحانی) منتشر شد. این منشور در 22 بند به بیان حقوق اساسی شهروندی اشاره کرده و دستگاههای مختلف کشور را ملزم به ا رعایت این حقوق میکند. برای مطالعه بیشتر میتوان به پایگاه citizensrights.ir مراجعه کرد.