شرکتهای دانشبنیان و پیشرفت منطقهای، با تأکید بر اشتغال پایدار
مقدمه
در مقطعی از تاریخ قرار داریم که «دانش» شرط بقای اقتصادهای جهان است و جوامع به سرعت هرچه تمامتر به دنبال کسب دانش بیشتر جهت نیل به رشد اقتصادی تلاش میکنند (Asongu & Rodriguez, 2020). دانش و فناوری عاملی بنیادی است و گستردگی کاربرد آن مهمترین عامل رشد در اقتصاد نوین به شمار میآید. بررسی اقتصاد جهانی نشان میدهد که امروزه کشورهایی از رشد اقتصادی بالاتر و پایدارتر برخوردارند که به گسترش صنایع دانشبنیان و صادرات کالاهای دانشبر توجه بیشتری دارند. اقتصاد دانشبنیان این امکان را برای کشورهای درحال توسعه فراهم میکند تا بدون نیاز به پشت سرگذاشتن مرحلههای سنتی پیشرفت و الزام به پیمودن فرآیند زمانبر تغییرات ساختاری، از اقتصاد کشاورزی به اقتصاد صنعتی و سرانجام به اقتصاد دانشبنیان، فرآیند پیشرفت خود را تسریع بیشتر شتاب دهند (داناییفرد، 1383).
یکی از مهمترین بازیگران عرصه اقتصاد دانشبنیان در اکوسیستم نوآوری و فنآوری کشور، شرکتهای دانشبنیان هستند. فلسفه وجودی این شرکتها در وهله نخست تجاریسازی تولیدات علمی در زمینه فناوریهای راهبردی و در گام بعدی تولید ثروت از طریق ارائه آن در بازارهای هدف است. با گسترش این شرکتهای نوپا و اکوسیستمهای استارتاپی در سالهای اخیر، علاوه بر توجه بـه حـوزههایی کـه بازگشـت سـریع اقتصادی داشتهاند و با مدلهای کسبوکار جدید توانستهاند خدمات و ارزشهای جدیدی را با بهرهوری بالاتر در حوزه اشتغالزایی عرضه کنند، روند روبه رشدی از شرکتهای دانشبنیان دیده میشود که با تمرکز بر حل مسائل و چالشهای کلیـدی زنـدگی امـروزی، عـلاوه بـر ارائه راهحلهای خلاقانه مبتنی بر مدلهای کسبوکار جدید، به حل این مسائل و چالشها کمکهای بزرگی کردهاند.
بر این مبنا، رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات نوروزی خود در نوروز سال ۱۴۰۱ در تبیین شعار سال جدید (تولید، دانشبنیان و اشتغالزایی)، راه دستیابی به پیشرفت عادلانه و حل مشکل فقر را حرکت به سمت اقتصاد دانشبنیان خواندند و بر پیشرفت کمی و کیفی شرکتهای دانشبنیان تأکید داشتند. طی سالهای اخیر نیز شاهد رشد فزاینده شرکتهای دانشبنیان و توجه دولت و مقامات دستگاههای مختلف اجرایی به پیشرفت این حوزه در کشور بودهایم. به طوری که با پیشرفت اکوسیستم کارآفرینی شرکتهای نوپا در ایران و افزایش تعداد ای شرکتها در کشور، زمینه ایجاد اشتغال و به ظهور رسیدن ایدههای نوآورانه فراهم گردیده است. در حوزه محرومیتزدایی و پیشرفت روستایی (با هدف اشتغال پایدار) نیز گامهایی برداشته شده است و این آغاز راهی است که بیتردید برای دستیابی به اهداف متصور در گام دوم انقلاب و در راستای محقق ساختن شعار سال، نیاز به شناخت، برنامهریزی و راهبری این عرصه است. بنابراین گزارش حاضر، به شناخت مهمترین اهداف، فعالیتها و موانع و چالشهای این شرکتها در راستای دستیابی به اقتصاد دانشبنیان و اشتغال پایدار پرداخته است.
تعریف شرکتهای دانشبنیان
لیپک[1] و اسنل[2] معتقدند سرمایه انسانی از لحاظ استراتژیکی زمانی ارزشمند است که یک شرکت را قادر سازد استراتژیهایی برای بهبود کارایی و بهرهوری وضع کند، از فرصتهای بازار بهرهبرداری کند و یا تهدیدهای احتمالی را خنثی کند. شکل زیر ماتریس مدل سیستمهای اشتغال لیپک و اسنل را نشان میدهد. هر ربع ماتریس با توجه به محورهای ماتریس نشان دهنده یک شیوه اشتغال است.
اشتغال دانشبنیان
پیکربندی منابع انسانی تعهدمحور |
اتحاد/مشارکت
پیکربندی منابع انسانی تعاونی محور |
زیاد | یکتایی سرمایه انسانی |
اشتغال شغل بنیان
پیکربندی منابع انسانی بهرهوریمحور |
کار قراردادی
پیکربندی منابع انسانی فرمانبردار محور |
کم | |
زیاد | کم |
ماتریس مدل سیستمهای اشتغال لیپک و اسنل
Lepak & Snell, 2002
فواید و آثار مراکز دانشبنیان
دانشبنیان شدن دارای مزایایی بسیاری است که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره نمود:
- افزایش استخدام و بهبود پرداخت حقوق
- رشد سریعتر درآمد و ثروت جامعه
- اقتصادی پایدارتر از طریق افزایش ظرفیت خود در جذب سرمایهگذاری خارجی و گسترش نوآوریهای فناوری
- تجدید حیات صنایع سنتی
- ارتقـاء صنعت توریسم
- ایجاد فرصتهای بیشتر به منظور اشتراکگذاری ثروت از طریق سرمایهگذاری در مراکز عمومی (بانکها، باغها، حملونقل عمـومی، تجهیزات فرهنگی و…) و در زمینه امنیت اجتماعی
- ارتقای سطح خودباوری که خود به عنوان پایگاهی برای سرمایهگذاری مجدد محلی در اقتصاد داخلـی محسوب میگردد
- ایجاد جوامع دانشی که دانش مورد نیاز را به موقع در اختیار قرار میدهد
- خدمات آموزشی بهتر و همچنین ایجاد محیط باز بـرای اقلیتها و مهاجران (میراکبری و همکاران، 1395).
از جمله نقشها و اثرات دانشبنیان در پیشرفت روستاها و مناطق محروم و درآمدزایی میتوان به این موارد اشاره نمود:
- افزایش ثروت و اشتغال و رشد سریع درآمد
- بهبود کیفیت زندگی روستاییان
- دسترسی سریع به زیرساختهای حملونقل
- طراحیها و معماریهای شهری مرتبط با تکنولوژیهای روز
- تقویت رقابتهای تخصصی
- اجرای شبکههای تاثیرگذار تجاری
- بهبود پتانسیل دسترسی به دیگر بازارها
- افزایش توانایی ساکنان در آموزش و مهارتها
- حمایت از مشاغل مشترک و رقابتی و ارائه خدمات عمومی خلاقانه و پاسخگو.
تسهیلات و ظرفیتهای مربوط به واحدهای دانشبنیان در ایران
هدف از طرحهای اشتغال روستایی، پایداری روستاییان در روستاها است تا ضمن بالندگی روستا و محرومیتزدایی، از مهاجرت آنها جلوگیری شود. لذا در ابتدا باید زیرساختهای لازم برای تولید در روستاها همچون آب، برق صنعتی و گاز فراهم شود. در این زمینه، تسهیلات و ظرفیتهایی ایجاد شده است. از جمله، تصمیم بر این است که بخشی از سهم بیمه تأمین اجتماعی واحدهای دانشبنیان در مناطق روستایی توسط دولت پرداخت شود. بنیاد مستضعفان و بانک سینا تجربه خوبی را در کمک به ایجاد طرحهای تولیدی در روستاها داشتند. از دیگر تسهیلاتی که در جهت حمایت از واحدهای تولیدی اعم از دانشبنیان در نظر گرفته شده؛ میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تمام واحدهای تولیدی در روستاها به مدت پنج سال، واحدهای تولیدی در مناطق محروم به مدت 10 سال، واحدهای تولیدی در نواحی صنعتی روستایی به مدت 13 سال واحدهای تولیدی به مدت 15 سال از پرداخت مالیات معاف هستند.
- مجوز استفاده از منابع صندوق توسعه ملی در راستای پشتیبانی از طرحها.
- سود تسهیلات اشتغال روستایی 6 تا 8 درصد و سود تسهیلات برای طرحهای تولیدی در روستاها و عشایر مرزنشین 4 درصد است.
- در طرح اشتغال روستایی، 20 درصد هزینه اجرای طرح را سرمایهگذار بر عهده دارد و 80 درصد مابقی را دولت از طریق اعطای وام متقبل میشود.
- سیستم بانکی در طرح اشتغال روستایی سفته تا سقف 300 میلیون تومان را قبول میکند، همچنین در این طرح سند مسکونی روستایی و محل اجرای طرح و ماشینآلات به عنوان وثیقه برای دریافت تسهیلات بانکی پذیرفته خواهد شد (معاونت توسعه روستایی و مناطق محروم، 1397).
علاوه بر ارائه تسهیلات فوق، ظرفیتهایی نیز در کشور وجود دارد که بهرهبرداری از واحدهای دانشبنیان را امکانپذیر میکند، از جمله:
- حمایت کامل شخص مقام معظم رهبری جمهوری اسلامی ایران از اقتصاد دانشبنیان و شرکتهای دانشبنیان
- وجود 4275 واحد تولیدی دانشبنیان و 2357 واحد دانشبنیان نوپا در سراسر کشور
- وجود تعداد زیادی از متخصصان داخلی در زمینههای گوناگون
- وجود سه میلیون و ۵۰۰ هزار دانشجوی در حال تحصیل
- نوپا بودن اقتصاد دانشبنیان در کشور
- سطح بالای استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در میان شهروندان ایرانی
- راهاندازی حوزه زیستفناوری و نانو فناوری و هایتک در اقتصاد دانشبنیان کشور
- رشد زیرساختهای بخش فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) در سالیان اخیر
- بهطور کلی در رابطه با واحدهای دانشبنیان در ایران ، 110 عنوان حمایتی برای توانمند کردن شرکتها، توسعه بازار محصولات دانشبنیان، ارائه خدمات تخصصی و … در قالب حمایتهای مالیاتی، گمرکی، بیمهای، نظام وظیفهای، استقرار، ساخت داخل و … در نظر گرفته شده است.
موانع ایجاد و بهرهوری از واحدهای دانشبنیان
- یکی از موانعی که در خصوص حمایت از صنایع دانشبنیان در کشور وجود دارد، عدم توانایی دستگاههای مختلف دولتی برای تمیز دادن نقش وظایف حمایتی خودشان در چارچوب مأموریتهای تعریف شده آن سازمان است.
- سهم بخشهای مختلف از توسعه دانشبنیان یکسان نمیباشد؛ مثلاً شرکتهایی که در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات و تولید سختافزارهای رایانهای فعالیت مینمایند سهم بیشتری را به خود اختصاص دادهاند. در حالی که فرصتهای دیگری نیز در حوزههای گردشگری، گیاهان دارویی، محصولات کشاورزی، آب و طبیعت، آبزیان، ورزشهای چهار فصل، خلاقیتهای فرهنگی و هنری، صنایعدستی و… وجود دارد که میتوانند زودتر به مرحله تجاریسازی برسند.
- رانت مانع اساسی در تحقق اقتصاد دانشبنیان؛ تا زمانی که رانت وجود دارد کمتر کسی را خواهیم دید که به اصول پایبند باشد، چون کشش به سمت سود حداکثری است. در اقتصاد فعلی طبیعی است که اذهان به سمت سود حداکثری ایجاد شده در اثر رانت حرکت کند.
- عدم تعریف رشتهها و حوزههای تخصصی دانشبنیان، متناسب با امکانات و تنگناهای هر استان
- عدم آشنایی کافی صاحبان ایده با فضای کسبوکار؛ بدین خاطر بسیاری از ایدهها به تولید انبوه نمیرسند و در مرحله رشد مقدماتی حذف میشوند و عمدتاً کسانی موفق بودند که از بازار وارد تولید دانشبنیان شدهاند.
- عدم وجود زیرساخت کافی جهت تبدیل فناوری به اقتصاد دانشبنیان در کشور، هرچند زیرساختهای لازم برای دسترسی به انواع فناوریها را داراست.
- تکلیف بر صادراتمحور بودن شرکتهای دانشبنیان: شرکتهای دانشبنیان نباید اجباراً صادرات داشته باشند بلکه باید تحت یک برند، تولید داشته باشند و بدینگونه صادرات نیز انجام خواهد شد؛ یک شرکت دانشبنیان باید فناوری را تولید کرده و به واحدهای تولیدی واگذار کند.
- بیشتر نهادسازیها به سمت تولید ایده و محصول پیش رفته تا تجاریسازی تولیدات؛ دخالت و تصدیگری دولت در بخش اقتصاد، معضلات جدی را ایجاد کرده است.
- اخذ مالیات توسط دولت از ابتدای تأسیس شرکتها؛ با توجه به اینکه 70 درصد از ایدهها و شرکتها در 5 سال اول از صحنه رقابت حذف میشوند، بهتر است که دولتها صبر کنند تا شرکتها بزرگ و قدرتمند شوند و سپس مالیات اخذ کنند.
- عدم اولویتدادن خریدهای دولت و بخش عمومی از شرکتهای دانشبنیان در راستای ایجاد بازار اولیه برای آنان
- عدم حمایت کافی و خرید امتیاز طرحها توسط دولت و تولیدکنندگان داخلی با رعایت قیمتگذاری صحیح و حقوق مالکیت فکری صاحب ایده
جمعبندی
هر منطقه دارای مشخصههای منحصر به فرد جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و سیاسی خاص خود است. بنابراین استراتژیهای پیشرفت مبتنی بر دانش باید متناسب با شرایط منحصر به فرد منطقه، شایستگی، فرصتها و چالشهای آن باشد. با بررسی تجربیات جهانی در مناطقی که ذکر آن رفت مشخص شد که پس از احداث و ایجاد مناطق و کریدورهای دانشی رشد اقتصادی این مناطق نسبت به قبل و همچنین نسبت به سایر نقاط آن کشورها تفاوت محسوسی دارد. لذا میتوان نتیجه گرفت که تأثیر کریدور علم و فناوری و مناطق دانشی بر شاخصهای اقتصادی مناطق (شامل رشد اقتصادی، ساختار فعالیتهای اقتصادی منطقه، اشتغالزایی و بهرهوری نیروی کار، جذب سرمایهی داخلی و خارجی و سرمایه مخاطره پذیر، بهبود سرمایه انسانی و پیشرفت تکنولوژی) بر اساس تجربیات بینالمللی کاملاً مشهود میباشد.
همچنین با بررسیهای صورت گرفته، این درک حاصل شد که در نظر گرفتن مدیریت دانش به عنوان یک عامل مهم در پیشرفت منطقهای و اشتغال پایدار، بسیار حائز اهمیت است به طوری که به مرور زمان نقش دولت از هدایت بازار به حمایت از شرکتها، تأمین خدمات و امکانات عمومی سوق داده شود. در یك اقتصاد مبتنی بر دانش، گسترش دانش و مهارتها به نوآوری منجر میشود که این خود، سبب افزایش بهرهوری، افزایش درآمدها، کاهش تورم، محرومیتزدایی و درنهایت عدالت منطقهای و ملی خواهد شد. از سوی دیگر عدم سیاست درست در اجرای یك استراتژی اقتصادی بر پایه دانش، بیشتر سبب تشدید قطبیت اجتماعی و نابرابری درآمدی خواهد شد. بهطورکلی فناوری، بهرهوری نیروی کار را افزایش میدهد و در همان زمان منجر به افتتاح بازارهای کسبوکار جدید به صورت مکانی و تمایز محصول میشود. افزایش بهرهوری و تقسیم کار شدید که از طریق تشدید تجارت بینالمللی تسهیل میشود، فرصتهای پیشرفت فردی و اجتماعی را گسترش داده و در نتیجه سبب افزایش سطح رفاه و در نتیجه توزیع درآمد جامعه میشود.
امروزه با توجه به کمرنگ شدن مرزهای جغرافیایی، هر گونه آثار مثبت یا منفی حاصل از اقتصاد دانشبنیان در تمام نقاط محروم و روستایی و سایر سطوح منطقهای ملموس خواهد بود. با الگو گرفتن از سخنان مقام معظم رهبری در راستای کاربست اقتصاد دانشبنیان میتوان به سمت کاهش محرومیتهای منطقهای بخصوص در سطح روستاها و شهرهای کوچک گام برداشت. تمرکز شرکتهای دانش بنیان و استارتاپ ها در زمینههای کسبوکارهای خانگی، خدماتی، صنایعدستی، کشاورزی و دامپروری، پزشکی و… میتواند بازدهی سریعتر و بیشتری را بدنبال داشته باشد.
پیشنهادها
- ذهنیت اقتصادی کشور باید تغییر کند. به اصطلاح «ذهنیت بازاری» که برای مدت طولانی بر فعالیتهای اقتصادی ایران تسلط داشت و شکل میداد، نه تنها منسوخ شده است، بلکه نتیجه معکوس دارد. دانشگاهها و مراکز علمی ایران باید به طور قابل توجهی ارتقاء یابند و بر رشتههای STEM (علوم، فنی، مهندسی و ریاضیات) تأکید بسیار بیشتری شود. اگرچه بودجه ایران در این حوزهها در سالهای اخیر افزایش یافته است، اما تعهد مالی کشور به تحقیقات علمی و تولید دانشبنیان همچنان نامطلوب است. به طور کلی، تولید دانش در زمینههای STEM باید در محوریت فعالیتهای فکری کشور قرار گیرد و این امر باید فراتر از پرداخت ساده باشد.
- حمایت از شرکتهای دانشبنیان و استارتاپهای موجود در زمینه محصولات کشاورزی (با توجه به مالکیت مردم و بخش خصوصی بر زمین و تولیدات کشاورزی، این مورد میتواند در راستای مردمی کردن اقتصاد مقاومتی کمک کننده باشد).
- توسعه روستاها بر مبنای رویکرد خوشهای (توسعه همزمان خوشههای صنعتی، خوشههای فناوری و خوشههای دانشیِ روستایی).
- الزام تأمین زیرساختهای مورد نیاز جامعه اطلاعاتی در سطح روستاها و شهرها (با توجه به اینکه اقتصاد دانشبنیان نتیجه و محصول یک جامعه اطلاعاتی شده است؛ بنابراین باید در ابتدا زیرساختهای مورد نیاز در این زمینه تأمین شود).
- ادغام فناوریهای سنتی موجود در مناطق روستایی کشور با فناوریهای نوین (باعث بقای صنایع سنتی فعلی و بعضاً توسعه بازار (روبهاضمحلال) آنان خواهد شد).
- فرهنگسازی در نحوه استفاده از امکانات و زیرساختها (بهعنوان مهمترین و زیربناییترین امر)
- آموزش و توسعه سواد کارآفرینی، بازاریابی، فروش و کسب سود از طریق فعالیتهای خانگی کسبوکار برای روستاییان و ساکنان مناطق محروم.
- استفاده مفید و فعال از فارغ التحصیلان روستایی، شورای روستا و تعاونی های بهعنوان مهمترین سازوکارهای موجود.