مقدمه:
طی یک دهه اخیر، سیل عظیمی از انتقادات به مقامات دولتی، کارگزاران و کارمندان دولتی در خصوص فساد وارد شده است و به بخش عظیمی از سرمایه اجتماعی نظام خدشه وارد شده است. دلیل این امر آن است که دیگر عامه مردم به کسب خبر از طریق اخبار تلویزیون اکتفاء نمیکنند و بیشتر اخبار خود را از طریق شبکه های مجازی و اجتماعی کسب میکنند. در گذر این رخداد، در بسیاری از موارد انتقادهایی به مسئولین و کارگزاران دولتی وارد می شود که آنان کشور ایران را یغما برده اند و مسیر توسعه کشور را مسدود یا ناهموار کرده اند.
ضرورت و اهداف:
هدف از ارائه گزارش سده فساد اداری این است که طی یک صد سال اخیر چه اتفاقاتی در خصوص فساد در کشور رخ داده است و چه واکنش هایی به آن رویداد صورت گرفته است. به عبارتی، با روایت از یک سده اتفاقات یک حوزه بهتر میتوان در خصوص آن حوزه اظهار نظر درست و صحیح داشت تا اینکه صرفا بر یک دوره خاص تمرکز شود. به عبارتی، پس از روایت سده می توان گفت که فساد اداری در ایران سبقه تاریخی و دیرینه داشته است یا خیر و سازوکارهای مقابله با آن به چه صورت بوده است. اگر فساد اداری در ایران سبقه تاریخی دارد، چرا با توجه به تجارب گذشته نتواسته ایم تا به امروز به طور بایست و شایست آن را مرتفع گردانیم.
موضوعات قابل ارائه:
دوره رضا شاه با اقدامات فراوانی همراه بوده است. از اقدامات قابل توجه رضا شاه میتوان به مواردی چون تمرکزگرایی، ساختارزایی اداری نوین، بازرسی مستمر، تحول بنیادین در آموزش و لغو امتیازات خارجی اشاره کرد. از سوی دیگر، برای اقدامات منفی و ناموثر رضا شاه به مواردی چون کسب سلطهطلبی رادیکال، سیاست گذاری و عمل بدون فهم سیاسی و فرهنگی، توسل به حذف مخالفان، ترویج رفتارهای چاپلوسانه و تملق پرور اداری اشاره کرد. اصلاحات ساختاری رضا شاه بدون پشتوانه فرهنگی و سیاسی قوی برای بازه زمانی کوتاه مدت پاسخگو بینظمی و هرج و مرج سازمان یافته دستگاه اداری ایران بود ولی از ۱۳۱۲ به بعد با آشنایی بوروکراتهای دولتی از ساختارهای نوین و طبع شاه، نه تنها اوضاع بهتر نگردید بلکه بوروکراسی نوین، شیوههای نوین فساد اداری را در دستگاههای دولتی ایجاد کرده بودند.
ابتدا، سعی رضا شاه این بود تا دست بیگانگان را از کشور قطع کند اما محمدرضا شاه با استخدام مسشتاران خارجی سعی بر بهبود نظام اداری ایران داشت که شناختی از فرهنگ کشور ایران نداشتند. به عبارتی، وی فکر میکرد کمک از مستشاران و افراد تحت نفوذ آمریکا و انگلیس به اصلاح ساختارهای فساد برانگیز کشور کمک میکند. در حالی که رضا شاه نسبت به اطرافیان خود همواره به دیده شک و تردید مینگریست، محمدرضا شاه به اطرافیان خود اعتماد کامل داشت و آنان را بر منصب کارهای مهم میگمارد که عمدتا منجر به نارضایتی مردم به دلیل سوء استفاده آنان از جایگاهشان میشد. دوم، محمدرضا شاه فکر میکرد ایجاد نهادهای نظارتی چندگانه مدافع بروز فساد در دستگاههای اداری خواهد بود در حالی که ناکارآمدی نهادهای نظارتی به دلیل عدم انتخاب اصلح و نابخردانه وی بود که در مناصب دولتی آنان را میگمارد. سوم، محمدرضا شاه همانند پدر (رضا شاه) از رویکرد سیاسی و فرهنگی در امر مبارزه با فساد غافل بود. مادامی که تغییری در ارزشهای اجتماعی رخ نداده باشد و مردم در امورات جاری کشور سهیم نشوند، ایجاد ساختار جدید تنها ابزاری برای رفع فساد در کوتاه مدت خواهد بود.
همانطور که از اخبار و حوادث پس از جمهوری اسلامی ایران پیداست، کشور ایران با یک میراث غلط از دو حکومت پهلوی آغاز کرد و فکر میکرد که میتواند فساد را در کشور از ریشه بکند. در افراد فاسد و رخدادهای فساد پس از انقلاب همواره یک شخص وابسته به قدرت در آن دخیل بوده است. این نکته از آن جهت حائز اهمیت است که برنامه های مبارزه با فساد باید به سمتی برود که اقدامات پیشگیرانه مانع از بروز فساد شود والی همانند دو عصر پهلوی هم به صورت واقعی و هم به صورت ادراکی پمپاژی از فساد در کشور فرا گرفته خواهد شد.
راهکارها و اقدمات / جمعبندی:
- اقدامات ملی و فراجناحی در مبارزه با فساد.
- تمرکز بافت تاریخی کشور ایران فارغ از نگاه به حکومتی خاص.
- تضعیف شخص پروری در بین مقامات و مسئولان دولتی.
- اصلاح فعالیت و فرآیند ساختارهای نظارتی.