بایسته‌های احیای جهاد سازندگی 4

این نشست در تاریخ چهارشنبه 4 آبان 1400 در مرکز مطالعات راهبردی ژرفا و با حضور دو تن از پیشکسوتان جهاد سازندگی برگزار شد.

بایسته های احیای جهاد سازندگی

– محمدعلی شم‌آبادی؛ عضو شورای مرکزی و رئیس اسبق جهاد سازندگی خراسان بزرگ

امروزه این سوال مطرح است آیا به جهاد سازندگی نیازمند هستیم؟ با توجه به انحلال جهاد سازندگی که در سال ۱۳۷۹ به جهاد کشاورزی تغییر نام یافت، هر چه به جلو گام برمی‌داریم، این خلا عظیم در رویکرد فرهنگ و مدیریت جهادی را واقعاً با سلول‌های وجودمان حس می‌کنیم. مقام معظم رهبری در سالیان سال چه در نام گذاری سال‌های نو، چه در هدایت و جهت دهی کلی و چه در نام گذاری و سخنرانی‌‌ها، یکی از کلید واژه‌ها و رهنمون‌هایی که از زبان ایشان نیافتاده، بحث حرکت، فرهنگ، مدیریت و عمل جهادی بوده است. لذا این مسئله، خلایی می‌باشد که مقام معظم رهبری به آن اشاره داشتند و دغدغه ی ایشان است.

پس از انقلاب اسلامی تا به اکنون که به ۴۲ سال می‌رسد، در حوزه‌هایی دستاوردهای عظیم حکمرانی اسلامی را می‌بینیم. مثل حوزه امنیت و دفاعی که سخن اول و آخر در منطقه را می‌زنیم. چرا؟ برای اینکه رهبر فرزانه، فقیه، پاک، مصمم، مقتدر و قاطع در این باره طرح و موضوع داشته است، سیاست گذاری کرده و سیاست را به راهبرد، اجزا، برنامه و اجرا مبدل کرده است و در حوزه ی دفاعی به قدر خوبی قدرت یافتیم. اما در حوزه ی حکمرانی در بخش مدیریتی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی با چالش مواجه شدیم چرا در بحث دفاع قوی و در بحث معیشت با معضل رو به رو هستیم؟ چرا در خودکفایی مشکل داریم؟ این مشکل از مدیریت و حکمرانی به شیوه غربی است. بحث حکمرانی، از منظرهای مختلف به آن پرداخته می‌شود و در منابع، دانشگاه‌ها، محافل، شخصیت ها یا در داخل و خارج مطرح است. می‌توان ادعا کرد آن چیزی که در ایران و بعد از انقلاب اسلامی اتفاق افتاد به عنوان حکمرانی خوب یا Good Government که در منابع و مکاتب غربی است این حکمرانی مدنظر لیبرالیسم و در فضای تمدن و منابع غربی مطلب بسیار دارد. بین دو حکمرانی غربی و اسلامی، تفاوت ها بسیار فاحش است. البته در الفاظ، واژگان و حتی در شاخص ها اشتراکاتی وجود دارد. به طور مثال هر دو معتقد بر مشارکت مردمی هستند و هر دو شفافیت را مدنظر دارند. ولی وقتی می‌گویم حکمرانی خوب، مدنظر لیبرال دموکراسی بر پایه ی همان دولت و جامعه مدنی و بخش خصوصی مستعار است. این مکتب لیبرال دموکراسی چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ ابعاد اجتماعی و فرهنگی در حقیقت حمایت کننده ی این دیدگاه است که می‌گوید تسهیلات و رفاه و توسعه برای مردم. حتی سازمان ملل عامل دست آنان است (در اختیار آن ها است) بحث برنامه ی توسعه ی سازمان ملل، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی به عنوان ابزار سلطه ی Good Government عمل می‌کنند که همه نهایتاً به نفع منافع جریان ها و باندهایی از سیاستمداران اقتصادی و سیاسی بعضاً ایدیولوژیک همانند صهیونیست هاست.

حکمرانی اسلامی بر مبنای معنویت، اخلاق و ارزش های دینی و در عین حال مشارکت مردم حضور و بها دادن به حق مردم و آنچه که در حقیقت مربوط به آحاد و جمع ها و مجامع انسانی در جوامع دینی و اسلامی می شود است. کلیتی عرض کردیم که مقایسه‌ ای داشته تا بدانیم این دو با هم متفاوت هستند ضمنا اینکه اشتراکاتی با یکدیگر دارند که در آن بحثی نیست. اما عمده ی بحث مان آن  است هنگامی که صحبت از حکمرانی می‌شود اگر بخواهیم در آن ریز شویم شامل: حکمرانی اقتصادی، حکمرانی تقنینی، حکمرانی اجتماعی، حکمرانی فرهنگی، حکمرانی قضائی ، حکمرانی امنیت و حکمرانی دفاعی می‌شود.

اگر جهاد سازندگی بخواهد احیا شود اولاً باید این دوره گذشته تا به اکنون واقعا بررسی و مطالعه شود. چون مطالعه نشده است. بنده به عنوان کم ترین و کوچکترین عضو جهادگران جهاد سازندگی ۱۰۰ % مخالف هستم. چرا؟ برای اینکه اطلاع دارم که در این حوزه دسته بندی، طبقه بندی و مرتب سازی الگوی مدیریت فرهنگ جهادی کار صورت نگرفته است و کارهای پراکنده فردی انجام شده است. وقتی می‌گویم جهاد سازندگی کدام جهاد سازندگی؟ بنده واقعا از دولت انقلابی و مردم و آیت الله رئیسی تقاضا دارم  قبل از اینکه به سوی این مقوله آیند تیم قوی از پیشکسوتان جهادی و چند دانشمند دانشگاهی علاقمند در این فضاها، گروه های جهادی و مجموعه های جهادی مامور کند از زمانی که ۲۰ سال جهاد نهاد منحل شد بستری را ایجاد کنند که اینها ۴ الی ۶ ماه تا ۱ سال را بررسی کنند. خود جهاد سازندگی ۳ الی ۴ ماه طول کشید که تاسیس شد و فرمان امام صادر گشت و در رفت آمد بود. مرتب کار و بررسی می‌شد و هماهنگی صورت می‌گرفت.

جهاد سازندگی در ایران

– مصطفی فقیه ایمانی؛ رئیس اسبق جهاد سازندگی اصفهان

به اعتقاد بنده، هر دوره‌ای نسبت به دوره‌های قبل متفاوت است یعنی اگر قرار است اکنون جهاد سازندگی تشکیل شود دیگر آن نیازهای اولیه‌ی روستا که به آن می‌پرداختیم وجود ندارد. باید متوجه شویم در حال حاضر نیاز روستا چیست و از جوانان، دانشجویان، مهندسین و همه ی اقشار مختلفی که علاقه‌مند به این حرکت هستند استفاده شود و دوباره این حرکت را زنده کنیم. البته ممکن است کار دشواری باشد و کار آسان و روانی نیست، اما به نظر بنده شدنی است و باید این کار را انجام دهیم.

اگر جهادی قرار است شکل گیرد باید جهاد ملی باشد. در آن زمان (اوایل انقلاب) نه تنها در داخل کشور بلکه در خارج کشور هم فعالیت را شروع کرده و در کشورهایی که به لحاظ روابط سیاسی از نظر به اصطلاح آقایان ضرورت داشت حضور یافتیم و در آن محل شروع به کار کردیم. بنده فکر می‌کنم اگر بخواهیم جهاد را به جایی وارد کنیم در ابتدا باید بدانیم چه مشکلی موجود است که بخواهیم ورود کنیم. هنگامی یک کوهنورد شروع به صعود می‌کند باید در جایی جای پای خود را محکم کند. اگر هم اکنون زمانی است که پایه جهاد باید ریخته شود بدون شک باید این کار انجام شود. درحال حاضر تشکیلات و وزارت خانه‌هایی که قبل از انقلاب  نیز بودند، هنگامی که با انقلاب رو به رو شدیم مردم نیازهایی داشتند که باید سریع تر به این نیازها پاسخ داده می‌شد. ولی آن شاکله‌ی دولت و وزارت خانه‌ها قادر نبود به این سرعت ورود به کار پیدا کند. لذا قشر جوان، تحصیل کرده، آماده به کار، علاقه مند به انقلاب، نظام و رهبری هم داشتیم که باید از این انرژی به وجود آمده استفاده می‌کردیم که البته بهره هم بردیم.

آخرین اخبار
اخبار مرتبط
0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
keyboard_arrow_up
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x