بسم الله الرحمن الرحیم
برای آسیبهای فضای مجازی به مسجد پناه برید!
نگاهی نو به احیای شبکه اجتماعی مسجد به عنوان راهکاری برای رهایی از چالشهای فضای مجازی
در عصری که رسانهها نقش کمتری در زندگی مردم داشتند، این جغرافیا یا مکان زندگی شخص بوده که در تعیین دایره ارتباطات شخص و ایجاد و حفظ شبکه اجتماعی ارتباطات او نقش پررنگی ایفا میکرده است. هر فرد از همان هنگامه طفولیت بر پایه مکان زندگی، ارتباطاتی را در شبکه خانواده و فامیل، همسایهها، دوستان محلی یا مدرسهای و بعدها در میان همکاران و … پیدا میکرد. در این شبکه اجتماعی نهاد مسجد در محلات اسلامی، ارتباطات ایمانی را تنظیم و تسهیل و تقویت میکرد. تقویت شبکه ارتباطات واقعی و هویت محلهمحور افراد به خودی خود اثرات تربیتی بزرگی مثل تقویت حیا و حفظ آبرو به خاطر وجود ناظران طبیعی، دسترسی لایهای به انواع محتوا، احساس تعلق بالاتر به خانواده، قبیله و محله و… داشت.
با ظهور رسانهها مخصوصا رسانههای اجتماعی، نقش مکان و جغرافیا و به تبع آن نهادهای مکانپایهای همچون مسجد در شکلگیری و پایداری شبکه اجتماعی افراد روز به روز کمرنگتر شد و در عوض این رسانههای اجتماعی هستند که نقش پررنگتری در تنظیمگری و تسهیلگری ارتباطات انسانی ایفا میکنند. ارتباطاتی که در آن مکان، جنسیت، سن، تحصیلات و… نقش کمتری داشته و این اشتراک علاقه به موضوع و محتوا و یا قالب محتوایی است که عمدتا پیریزی روابط را در شبکههای اجتماعی به عهده دارد و هر رسانه اجتماعی بر اساس ساختارهایش نوعی از شبکه اجتماعی کاربران را ایجاد کرده و به آن هویت میدهد.
تفاوتهای ماهوی ارتباطات مجازی با ارتباطات سنتی به تدریج باعث تغییرات اجتماعی مخصوصا در جوامع مذهبی و سنتی شد. جایگاه نظارتی والدین و نقش تربیتی آنها مختل شد. شبکه اجتماعی دوستی کودکان و نوجوانان تغییر کرد. حریم خصوصی که قبلا توسط همان ویژگیهای مکانی و شخصیتی به طور طبیعی حفاظت میشد، حالا به شکلی درآمده بود که حتی خصوصیترین اطلاعات افراد در ویترین نظرات دیگران به صورت عمومی در دسترس قرار گرفت و خلاصه کودک و نوجوان دوران جدید چنان به یکباره در هجمه انواع طرز تفکرها، عقائد، سبکهای زندگی جدید و… قرار میگیرد که عملا تربیت این نسل به چالشی بسیار بزرگ محسوب میشود.
اگر هویت نوجوان به صورت مجازی رشد پیدا کند طبیعتا او برای تقویت همین هویت تلاش خواهد کرد. چرا که عموما برای هر فردی، تصویر ذهنی دیگران از خودش مهم است. او خود را در صفحه اینستاگرام، تیکتاک، فیس بوک و… تعریف خواهد کرد و این شرکتها هستند که شاخصهای داشتن یک هویت مطلوب را تعیین میکنند و این یعنی سپردن تربیت به جهان سرمایهداری!
حقیقت آن است که نمیتوان ارتباطات ریشهدار سنتی را کمرنگ کرد و انتظار داشت آثار تربیتی آن باقی بماند. بنابراین لازم است هویتهای حقیقی و ارتباطات حقیقی بازیابی و بازتولید شوند. مسجد در این میان به دلیل سابقه تاریخی و نقش ساختاری خود میتواند دوباره نقش تنظیمگری و تسهیلگری ارتباطات محلهمحور را برعهده گیرد، البته این بار ارتباطات مجازی را هم باید به خدمت گرفت. این یعنی بازگرداندن تدریجی امر تربیت به جایگاه خودش و پر رنگ کردن دوباره نقش جغرافیا در ارتباطات انسانی ضمن حفظ نسبی مزایای ارتباطات نوین به عنوان مکمل ارتباطات واقعی.
گاهی اوقات پاسخ چالشهای فضای مجازی را باید بیرون از آن جستوجو کرد.