مکران در آینه روایت رسانهای؛ راهبرد توسعه، تصویرسازی و سرمایه انسانی از نگاه یک مستندساز
به گزارش روابط عمومی مرکز مطالعات راهبردی ژرفا، منطقه مکران بهرغم موقعیت ژئوپلیتیکی، ظرفیتهای انسانی و پیشینه فرهنگی ارزشمند خود، همواره از توجه رسانهای در سطح ملی و حتی محلی محروم بوده است. روایت غالب از این منطقه یا امنیتی بوده یا محرومیتمحور. در چنین شرایطی، تولید مستند و روایتهای تصویری با رویکرد انسانی، نهتنها وظیفهای رسانهای، بلکه اقدامی راهبردی برای پیوند میان هویت و پیشرفت به شمار میآید.

در همین راستا اندیشکده هویت و پیشرفت مرکز مطالعات راهبردی ژرفا روز سه شنبه ۶ خردادماه ۱۴۰۴ نشستی تحت عنوان: روایتی از سرزمین مکران با حضور محسن اسلام زاده کارگردان و مستندساز مطرح کشور برگزار کرده است که در ادامه به شرح آن میپردازیم.
غیبت رسانه در روایت واقعی مکران
اسلامزاده با اشاره به اهمیت راهبردی سواحل مکران و غیبت رسانه در تبیین این اهمیت گفت: «ما متأسفانه کمتر روایت مستندی از مکران داریم که این منطقه را آنگونه که هست معرفی کرده باشد. رسانهها یا وارد تصویرسازیهای بزرگنمایانه شدهاند یا اساساً سراغ منطقه نیامدهاند. نگاهها اغلب کلیشهای، فرسوده و تکراری است.»
وی خاطرنشان کرد: «حقیقتا از سیستان و بلوچستان و اوضاع آن منطقه اطلاعات کافی نداریم. آشناییمان با فرهنگ غنی، قهرمانان و فداکاریهای آنجا اندک است. در تهران، بهویژه در مناطق مرکزی، احتمالاً کمتر کسی پاسخ خواهد داد که کوچکترین شهید بسیجی دفاع مقدس چه کسی بوده است، اگر الان دوربین را بردارید و از مردم بپرسید. هیچکس دقیق نمیداند که شهید اخلاقی، نوجوان بلوچ اهل نیکشهر، تنها یازده سال داشته است.»
کارگردان و مستندساز کشورمان تاکید کرد: «باید بپذیریم که دشمن با رویکرد و استراتژی جدیدی، با تکیه بر رسانه، به بلوچستان بازگشته است. اگر گروهکها پس از دستگیری و مجازات عبدالمالک به شدت تضعیف شده بودند، به دلایلی امروز با استفاده از شوکهای رسانهای در تلاشند تا دوباره احیا شوند و از طریق رسانهها فضاسازی کنند.»
اسلامزاده افزود: «آنها میخواهند برخی از جوانان را فریب دهند و ما نیز باید از طریق رسانه با آن ها مقابله کنیم.ما باید با اتخاذ یک سیاست رسانهای مناسب، با مردم ارتباط برقرار کنیم. همچنین لازم است با افراد تأثیرگذار در هر قشر استان گفتوگو کنیم و به بحث و تبادل نظر بپردازیم تا بتوانیم آنها را قانع کنیم.»
وی ادامه داد: «در شرایطی که توسعه در مکران باید همزمان با تبیین دقیق اجتماعی و فرهنگی آن پیش برود، جای روایتهای بومی خالی است. این فقدان روایت اصیل باعث شده مردم منطقه احساس نادیده گرفته شدن داشته باشند. این شکاف احساسی مانع از مشارکت واقعی مردم در روند توسعه است.»
این مستندساز با بیان اینکه رسانه در مواجهه با بلوچستان صرفاً به مقاطع بحرانی ورود میکند، تصریح کرد: «رسانهها زمانی سراغ این مناطق میآیند که یا حادثهای امنیتی رخ داده یا بحرانی اجتماعی ایجاد شده است. در حالی که زندگی در مکران، وجوه مثبت بسیاری دارد که مغفول مانده است. تصویر رسانهای امروز، بیشتر یک هراس عمومی میسازد.»
وی تأکید کرد: «باید تصویری تولید کنیم که امید در آن باشد، اما واقعی باشد. مستندساز نمیتواند دروغ بگوید؛ اما در عین حال باید تمرکز خود را بر پتانسیلهای انسانی و ظرفیتهای دیدهنشده منطقه بگذارد. همین انسانهای بومیاند که اگر امید داشته باشند، میتوانند جریان توسعه را شکل دهند.»
اسلامزاده با اشاره به اهمیت نیروی انسانی در بلوچستان گفت: «چرا هیچکس از نخبگان بلوچ تصویری ارائه نمیدهد؟ اینهمه نیروی تحصیلکرده، فعال اجتماعی و فرهنگی در منطقه هستند که میتوانند روایتگر توسعه باشند، اما رسانهها آنها را نمیبینند. توسعه بدون دیدن نیروی انسانی بومی معنا ندارد.»
از سندروم ناامیدی تا نقش مستندساز اجتماعی
این فعال رسانهای افزود: «وقتی رسانه فقط فقر و ناامنی را تکرار میکند، سندروم ناامیدی به جامعه تزریق میشود. نسل نوجوان احساس میکند آیندهای ندارد. اما اگر ببینند که مستندساز آمده، با آنها گفتوگو کرده و صدایشان شنیده شده، حس تعلق و امید به آینده در آنها رشد میکند. این کار رسانه است.»
اسلامزاده مستندسازی را فعالیتی فراتر از تولید تصویر دانست و گفت: «مستندساز باید با مردم زندگی کند، در بطن مشکلات برود، ولی امید را نیز از چشم آنها ببیند. گاهی سوژه ما کسی است که هر روز با فقر درگیر است، اما رؤیا دارد. کار ما نمایش همین رؤیاست؛ نه اینکه مدام دردها را فریاد بزنیم.»
او با تأکید بر حفظ نگاه واقعگرایانه در مستندسازی بیان کرد: «روایت صرفاً زیباسازی نیست. واقعیت را باید همانگونه که هست نمایش داد، اما با تمرکز بر نقاط پیشران. ما در بلوچستان پسرانی را دیدهایم که با دست خالی، کسبوکار خانگی راه انداختهاند. اینها قهرمانان توسعهاند و رسانه باید اینها را به تصویر بکشد.»
این کارگردان اظهار داشت: «یکی از بهترین تجربههای من، سفرهای پیاپی به نوار ساحلی مکران بود. هر بار دریافتم که نگاه من نسبت به دفعه قبل عمیقتر شده است. اینجا منطقهایست که با همه دشواریها، لبریز از روایتهایی است که باید شنیده شوند. اما مستندساز باید وقت بگذارد، نه اینکه عبوری از کنار منطقه رد شود.»
وی در مورد تجربیات میدانی خود افزود: «ما مستندی درباره نوجوانان بلوچ ساختیم که علیرغم کمبود امکانات، در روستاها مدرسه تأسیس کرده بودند. وقتی این فیلم پخش شد، بسیاری از مخاطبان برای اولین بار دیدند که بلوچستان فقط جای خشونت نیست؛ بلکه نسل جوان آن دغدغه دارد و در حال ساختن آینده است.»
خطر نگاه کلیشهای و بومیسازی روایتها
اسلامزاده در بخش دیگری از گفتوگو گفت: «یکی از آفتهایی که در روایت بلوچستان وجود دارد، تکرار کلیشههاست. از لباس گرفته تا سبک حرف زدن و حتی لهجه، همه چیز از فیلتر یک نگاه پایتختنشین عبور میکند. این روایت نهتنها واقعیت را مخدوش میکند، بلکه موجب از خودبیگانگی مخاطب بومی نیز میشود.»
این کارشناس رسانه با ذکر مثالی افزود: «گاهی یک رسانه برای نمایش بلوچ بودن، فقط به تصویر یک تیربار و لباس بلوچی اکتفا میکند. در حالی که بلوچ معلم داریم، شاعر، پزشک و کارآفرین داریم. چرا دوربین ما همیشه سراغ تیراندازی میرود؟ این روایت ناقص، در بلندمدت مردم منطقه را از رسانه بیگانه میکند.»
اسلامزاده معتقد است رسانه باید به مردم منطقه اجازه روایتگری بدهد. وی گفت: «ما بهجای آنکه برای مردم روایت بنویسیم، باید اجازه دهیم خودشان را روایت کنند. نقش ما تسهیلگر است، نه قیم. روایت محلی اگر تقویت شود، اعتماد عمومی نسبت به رسانه بالا میرود. این راهی برای اعتمادسازی میان دولت و ملت هم هست.»
او ادامه داد: «مردم بلوچستان عاشق سرزمینشان هستند. اگر احساس کنند دیده میشوند، مشارکتشان در فرآیند توسعه بیشتر خواهد شد. من دیدهام که یک جوان بلوچ، فقط با یک تشویق، انگیزهاش برای کار فرهنگی صد برابر میشود. رسانه میتواند این انگیزه را زنده نگه دارد یا آن را بمیراند.»
این کارگردان با انتقاد از برخی روایتهای بحرانمحور افزود: «نباید بلوچستان را فقط در زمان انفجار و ناامنی به یاد بیاوریم. امنیت پایدار با روایت پایدار ساخته میشود. وقتی مردم حس کنند که فقط در بحران دیده میشوند، اعتمادشان را از دست میدهند. اما اگر دوربین همیشه حاضر باشد، پیوند مستحکمتری شکل میگیرد.»
سرمایهگذاری رسانهای برای توسعه اجتماعی
وی تأکید کرد: «امروز بیش از پول، رسانه لازم داریم. بودجههای کلان توسعه اگر با رسانه همراه نباشند، یا به هدر میروند یا با مقاومت اجتماعی روبهرو میشوند. اما وقتی رسانه قبل از کلنگ، روایت را بسازد، مسیر هموار میشود. باید روایت توسعه را قبل از اجرای پروژه آغاز کرد.»
اسلامزاده افزود: «در بسیاری از مستندهای من، مردم منطقه برای اولین بار صدای خود را شنیدند. همین شنیدهشدن، نیروی محرکهای شد برای تحرک اجتماعی. اگر رسانه هوشمندانه عمل کند، هر مستند میتواند نقطهای برای آغاز یک پروژه کوچک یا حتی یک گفتوگوی سازنده باشد.»
این مستندساز تصریح کرد: «اگر مکران را فقط از منظر استراتژیک نظامی یا اقتصادی ببینیم، تصویر ناقصی ساختهایم. این منطقه، زیستبومی فرهنگی و انسانی نیز دارد. توسعه مکران باید بر پایه مشارکت اجتماعی، بومیسازی سیاستها و شناخت دقیق از روحیه مردمش باشد. و این شناخت بدون حضور رسانه محقق نمیشود.»
اسلامزاده در پایان گفت: «مستندسازی نباید صرفاً برای جشنواره و تلویزیون باشد. باید در خدمت گفتوگو باشد، در خدمت همفهمی. بلوچستان جاییست که اگر دوربین را درست بنشانیم، صدای تمدن شنیده میشود. اما اگر فقط به دنبال هیجان باشیم، چیزی جز سوءتفاهم حاصل نمیشود.»
وی با بیان اینکه مکران یک فرصت تاریخی برای ایران است، گفت: «برای استفاده از این فرصت، ما هم توسعه عمرانی لازم داریم، هم توسعه رسانهای. اگر فقط جاده بسازیم، اما رابطه نسازیم، راه به جایی نمیبریم. رسانه، پلی میان مرکز و مرز است. این پل را باید با روایت صادقانه و انسانی ساخت.»
روایتگری مردمی، تداوم حضور فرهنگی و رقابت منطقهای در توسعه مکران
محسن اسلامزاده با تأکید بر نقش فعال هر فرد در روایتسازی از واقعیتها گفت: «هرکس با امکاناتی که در اختیار دارد، باید مسئولیت روایت صحیح از جامعه را بر عهده بگیرد. اگر من با دو دوربین کار میکنم، شخص دیگری ممکن است خبرگزاری داشته باشد یا مدیر مؤسسه فرهنگی باشد. حتی کاربران فعال در شبکههای اجتماعی هم میتوانند با انتقال تجربیات میدانی، در تصویرسازی درست از مناطق کمتر دیدهشده مثل مکران، نقش مؤثری ایفا کنند.»
وی افزود: «بهشدت نیازمند برگزاری تورهای فرهنگی هدفمند هستیم که در آن نویسندگان، مستندسازان و فعالان اجتماعی به استانهای دور از مرکز سفر کنند. اینکه اهالی فرهنگ بر سر سفره بلوچ بنشینند، قصههای محلی را بشنوند و این تجربهها را مستند کنند، نقطه آغاز شکلگیری یک جریان فرهنگی زنده خواهد بود. این تعاملات، هم به شناخت عمیقتر منجر میشود و هم مردم منطقه احساس دیده شدن و ارزشمندی میکنند. چنین سفری، یک بُرد دوطرفه برای کشور است.»
این کارگردان ادامه داد: «منطقه مکران مملو از روایتهای ناب انسانی و ظرفیتهای اقتصادی جذاب است. باید این فرصتها را به زبان تصویر، رمان و مقاله بازنمایی کرد؛ در غیر این صورت از دست میروند. ما در مستند اهل سنت ایران از احمد مصطفی، یک پژوهشگر مصری دعوت کردیم. او با ما یازده هزار کیلومتر سفر کرد و وقتی به چابهار رسید با شگفتی گفت: ‘این کشور چقدر ظرفیت دارد!’ این واکنش او نشان داد که حتی نگاه بیرونی نیز، ظرفیت مغفول مکران را درک کرده است.»
اسلامزاده با اشاره به اهمیت تقویت ارتباطات فرهنگی گفت: «مصطفی پس از مشاهده آرامش و زیبایی چابهار گفت: چرا اینجا فعالیت فرهنگی ندارید؟ این پرسش ساده، عمیقترین نقد به وضع موجود است. ما نباید منتظر بمانیم تا دیگران ما را روایت کنند. باید خودمان روایتگر خود باشیم. چابهار جایی است که قابلیت تبدیل شدن به قطب فرهنگی-رسانهای کشور را دارد، اگر متولیان فرهنگی این ظرفیت را جدی بگیرند و برنامهریزی مستمر و سازمانیافته انجام دهند.»
وی در بخشی دیگر گفت: «اگر خروجی چنین نشست هایی در قالب خبر، کلیپ کوتاه، گزارشات سیاستی و… تولید و توزیع شود، میتواند بر افکار عمومی و حتی سیاستگذاران اثرگذار باشد. ارزیابی رسانه نباید فقط به عدد بازدید محدود شود، بلکه باید دامنه نفوذ، اثرگذاری و ارتباط با بدنه نخبگانی و مردمی بررسی شود. حلقههایی از گفتوگو که در آنها افراد با روایتهای بومی آشنا میشوند، میتوانند تأثیرات عمیقتری در تصمیمسازیها و جهتدهی به افکار عمومی داشته باشند.»
این مستندساز با اشاره به یکی از نقاط ضعف کشور گفت: «ما با بحران تصمیمگیری بهموقع مواجهیم. بسیاری از فرصتها بهدلیل تعلل و ناهماهنگی از بین میروند».
اسلامزاده در جمعبندی گفت: «اگر ما با روایت، فعالیت رسانهای، تعامل فرهنگی و توسعه زیرساختی بهموقع وارد عمل شویم، خواهید دید که گروهکهای محدود نیز توسط مردم طرد خواهند شد. وقتی مردم احساس کنند که اقتصاد، فرهنگ و معیشت آنها مهم است و دیده میشوند، خودشان عامل امنیت پایدار خواهند بود. امروز نه فقط با توسعه فیزیکی، بلکه با روایتسازی فعال و دقیق میتوان امنیت، همبستگی و توسعه پایدار را برای مکران رقم زد.»