به گزارش روابط عمومی مرکز مطالعات راهبردی ژرفا، در نخستین جلسه دوره تربیت رسانهای «هدی»، دکتر مصطفی کوچکزایی، روانشناس و عضو فرهنگستان علوم پزشکی، با اشاره به صنعتی شدن فرهنگ و نقش پرقدرت رسانهها هشدار داد که مرجعیت تربیتی خانواده رو به تضعیف رفته است. او مصرف افراطی فناوری را موجب خلأ تربیتی و افزایش آسیبهای روانی کودکان و نوجوانان دانست و بر نیاز به برنامهریزی منظم برای اوقات فراغت تأکید کرد. کوچکزایی تقویت سواد رسانهای والدین، آموزش تدریجی فرزندان و تدوین سیاستهای محتوا و دسترسی را به عنوان راهکارهای لازم معرفی کرد.

صنعت فرهنگ و تضعیف مرجعیت تربیتی خانواده
دکتر مصطفی کوچکزایی روانشناس و عضو فرهنگستان علوم پزشکی ضمن تأکید بر ضرورت بازپسگیری مرجعیت خانواده اظهار کرد: «فرآیند صنعتی شدن فرهنگ باعث شده که نهادهای تربیتی مثل مدرسه و رسانه جایگزین خانواده شوند و خانواده از نقش اصلی خود در بازتولید ارزشها تضعیف گردد. ما امروز در برابر صنعتی شدن فرهنگ قرار گرفتهایم که برای تولید سبک زندگی و نیروی کار استاندارد کارخانهای طراحی شده و این روند بهطور ساختاری خانواده را تحتفشار گذاشته است. اگر خانواده ضعیف شود، نهادهای دیگر مانند مهدکودک یا سازمانهای تربیتی جایگزین میشوند و این روند آسیبهای اخلاقی و روانشناختی برای نسل بعد به همراه خواهد داشت.»
وی با اشاره به نقش صنعت فرهنگی و رسانهها افزود: «رسانهها امروز بخشی از موتور تولید فرهنگیاند و محتوای جذاب و تکرارشونده مصرفکننده را به سمت الگوهای یکسان سوق میدهد؛ این نوع مصرف اغلب به اعتیاد و بیبرنامگی منتهی میگردد. ما مخالف استفاده متناسب و مؤثر از فناوری نیستیم، اما آنچه خطرناک است مصرف افراطی، فقدان برنامهریزی و اتکا صرف به رسانهها برای تربیت کودکان است. لازم است والدین مهارت مواجهه با محتوا، محدودیتگذاری معقول و گفتگوی مستمر با فرزندان را بیاموزند تا مصرف رسانهای به زیست سالم تبدیل شود.»
روانشناس و عضو فرهنگستان علوم پزشکی درباره تاثیر ساختارهای صنعتی بر خانواده توضیحاتی داد و گفت: «خانواده به مثابهِ زیرساختِ اولیه تربیت باید ظرفیت خود را حفظ کند؛ اما وقتی اقتصاد و ساختارهای شهری فشار وارد میکنند و والدین هر دو ناچار به کار میشوند، وقت و تابآوری تربیتی کاهش مییابد. در این شرایط کودکان به جای پیگیری تعاملات محلی و بازی در کوچه، به فضای مجازی پناه میبرند و گروههای همسالان و محتوای آنلاین نقش آموزشیِ آنان را بهکار میگیرند. باید سیاستگذاری شود که اوقات فراغت سازمانیافته، فضاهای ورزشی و فرصتهای رایگان برای خانوادهها فراهم گردد.»
مصرف افراطی رسانه و فقدان برنامهریزی اوقات فراغت
دکتر مصطفی کوچکزایی به اهمیت مدیریت اوقات فراغت پرداخت و خاطرنشان کرد: «ما باید برای بعدازظهرها و تعطیلات برنامۀ مشخص داشته باشیم و والدین را برای طراحی اوقات فراغت تشویق کنیم؛ فقدان چنین برنامههایی کودکان را به سوی مصرف رسانهای بیهدف هدایت میکند. ایجاد باشگاههای محلی، گعدههای خانوادگی و سرمایهگذاری در زیرساختهای محلی میتواند بخشی از راهحل باشد. همچنین فرهنگسازی برای پذیرش مشارکت همسایگان و تسهیل دسترسی به فضای باز و تربیت گروهی در محلهها ضروری است تا کودکان تجربههای اجتماعی واقعی را به جای صرفاً مصرف محتوا بیاموزند.»
وی بر ضرورت تقویت سواد رسانهای والدین تأکید کرد و ادامه داد: «تقویت سواد رسانهای والدین به معنای آموزش فنی نیست فقط؛ بلکه یعنی والدین متوجه انگیزههای صنعتی پشت محتوا، تبلیغات و الگوسازی رسانهای شوند. والدینی که آگاهاند میتوانند محدودیتهای منطقی وضع کنند، به جای ممنوعیتِ افراطی، مهارت نقد و انتخاب را منتقل کنند. همچنین ضروری است معلمان و مربیان دورههایی برای ارتقای سواد رسانهای ببینند تا مدرسه و خانواده هماهنگ عمل کنند و فضای تربیتی یکپارچهای شکل گیرد که کودک را در برابر پیامهای مخرب مقاوم کند.»
روانشناس و عضو فرهنگستان علوم پزشکی از تجربههای بالینی و اجتماعی خبر داد و تصریح کرد: «در تجربههای بالینی، بسیاری از اختلالات روانی نوجوانان با خلأهای تربیتی و مواجهه بیبرنامه با فناوری مرتبط است؛ مشاهده شده که مصرف بیرویه بازیها و شبکههای اجتماعی موجب کاهش صبر، افزایش اضطراب و اختلال خواب میشود. توصیه ما در مداخلات موفق تلفیق آموزش والدین، حمایت عاطفی و تنظیم محیط است. درمان صرف دارویی ممکن است نشانهها را تعدیل کند اما بهبود پایدار نیازمند تغییرات ساختاری در خانواده، مدرسه و جامعه است.»
آموزش والدین، گروههای همسالان و نقش نهادها
دکتر مصطفی کوچکزایی ضمن تأکید بر ضرورت بازگشت به تحلیلهای تاریخی اظهار کرد: «در تحلیل تاریخی، انقلاب صنعتی و تولید انبوه سبک زندگی خاصی پدید آورد که اکنون رسانهها وظیفه بازتولید آن را برعهده دارند و این بازسازی فرهنگی، خانوادههای سنتی را کنار میزند. ما باید نقدهای تاریخی را در فهم امروز بهکار ببریم؛ بدانیم که صنعتیشدن فرهنگ باعث یکسانسازی ذائقه و سبک زندگی شده و این یکسانسازی، اتکا به خانوادههای محلی و تنوع فرهنگی را از بین میبرد. راهکار بازگشت به خانوادهٔ نافذ، توانمندسازی خانوادهها و ترویج اقتصادهای محلی و فرهنگی است.»
وی با اشاره به تعادل میان کنترل و رهاسازی افزود: «تجربه نشان داده که کنترلهای افراطی یا رهاسازی کامل هر دو باعث ناکامی در تربیت میشوند. سیاستهای ضربتی مثل قطع اینترنت یا تحمیل قوانین سختگیرانه به نوجوانان کارساز نیست؛ بالعکس، باید به تدریج و با گفتگو و پذیرش خطاهای کودکانه عمل کرد. پدر و مادرها نیازمند آموزش صبر، همدلی و فنون گفتوگو هستند تا به جای برچسبزدن و تجویز سریع، فرآیند رشد و تنظیمگری را همراهی کنند؛ این شیوه خطر ائتلافها و بیاعتمادیِ خانوادگی را کاهش میدهد.»
روانشناس و عضو فرهنگستان علوم پزشکی درباره نقش همسالان و نهادهای محلی گفت: «گروه همسالان نقش بزرگ و تعیینکنندهای در شکلگیری رفتارهای نوجوان دارد؛ تجربه نشان میدهد گاهی حرف همسن و سال مؤثرتر از نصیحت والدین است. بنابراین ایجاد شبکههای همسایگی، تشویق گروههای ورزشی و هنری محلی و برنامهریزی فعالیتهای جمعی میتواند از تأثیر مخرب محتوای نامناسب بکاهد. همچنین مدارس و سازمانهای جوانان باید برنامههای رایگان و دسترسیپذیر برای پرکردن اوقات فراغت طراحی کنند تا فُرصتِ یادگیری مهارتهای اجتماعی فراهم آید.»
هوش مصنوعی، بازیها و نیاز به سیاستگذاری محتوایی
دکتر مصطفی کوچکزایی به چالشهای فناوری نو پرداخت و خاطرنشان کرد: «در مواجهه با فناوریهای نو مثل هوش مصنوعی و بازیهای پیچیده، ما نیازی دوگانه داریم: آموزش مهارتی برای استفاده سالم و تنظیمِ قانونی برای جلوگیری از بهرهبرداری تجاری. پدر و مادران باید بدانند چگونه بازیها و برنامهها الگوسازی میکنند و چگونه میتوانند محدودیتهای زمانی و محتوایی را اعمال کنند. در عین حال نهادهای تنظیمگر باید ضوابطی برای طبقهبندی سنین، اطلاعرسانی شفاف و حمایت از محتوای بومی تربیتی تدوین نمایند.»
وی بر لزوم بازسازی شبکههای حمایتی محلی تأکید کرد و ادامه داد: «بخش مهمی از کار تربیتی، بازسازی شبکههای اجتماعی محلی و کاهش انزوای خانوادههاست؛ وقتی والدین خودشان مضطرب یا درگیر رقابتهای مصرفی شوند، توان تربیتیشان کاهش مییابد. باید به والدین کمک کنیم اضطراب خود را مدیریت کنند و با شناخت بهتر از محیط اجتماعی برای فرزندانشان شبکهای حمایتی بسازند. این کار با آموزش والدین، تشکیل گروههای همیار و حمایت از فعالیتهای فرهنگی رایگان میتواند عملیاتی شود.»
روانشناس و عضو فرهنگستان علوم پزشکی از ضرورت تلفیق درمان و پیشگیری خبر داد و تصریح کرد: «در مواجهه با مسائل تربیتی، ما نباید علم روانشناسی را بیاهمیت بدانیم اما نباید آن را ابزاری صرفاً اقتصادی یا تجویزی کنیم؛ استفاده نادرست از روانشناسی میتواند منجر به تجویزهای دارویی نامتناسب و رهایی از مسئولیت تربیتی شود. توصیه من این است که درمان و مداخلات بالینی در کنار بازتوانی ساختارهای خانوادگی و اجتماعی بکار گرفته شود تا اصلاحات پایدار رخ دهد و نه تنها سرکوب علائم.»
در پایان، دکتر مصطفی کوچکزایی بر ضرورت اجرای یک برنامه ملی تربیت رسانهای تاکید کرد، به گونهای که ترکیبی از تقویت سواد رسانهای والدین، فراهمسازی اوقات فراغت سازمانیافته، توسعه زیرساختهای محلی و تنظیمگری محتوا اجرا شود. او یادآور شد که تنها با مشارکت فعال خانواده، مدرسه، نهادهای مدنی و سیاستگذار میتوان مرجعیت تربیتی خانواده را بازگرداند و نسل جوان را برای مواجههای آگاهانه و مقاوم در برابر آسیبهای رسانهای آماده ساخت. او خواستار تخصیص منابع مالی، آموزش مربیان و پژوهشهای بومی جهت پایش برنامهها شد.